من دهه شصتی هستم. دهه ای به وسعت یک قرن، با خاطرات فراموش نشدنی؛ اسمم ستاره است.زاده نصف جهان، با آب زنده رود بزرگ شدم و اکنون مرده رودی را به نظاره نشسته ام. کارشناس مهندسی صنایع ام از شهر شهید سلیمانی و دانشگاه شهید باهنر.
دیرزمانی انیس و جلیس قلم نی بودم. شاگرد استاد کم نظیر خوشنویسی در انجمن خوشنویسان اصفهان. عروس شیراز شدم و ساکن شهر اهل بیت، قم. زمینی که ظاهرا بی برکت است اما برای من مهد موفقیتها و کامیابیها بوده و هست. دانش آموخته بزرگترین حوزه علمیه خواهران در جهان هستم با برکات خاص خودش، از پنجره خانه ام مسجد سبز جمکران پیداست، انگار بهانه ایست برای بیاد مهدی موعود بودنم.
از دار دنیا بزرگترین سرمایه ام یک همسر خوب و چهار دختر است که به من انگیزه و امید زیستن دوچندان میدهند، و یک خودکار!
خودکارم که بالا و پایین میرود و خلق میکند و شور میافریند مرا به شور و هیجان درمیاورد. پس میروم پشت خودکارم پنهان میشوم و شما تنها خودکاری در حال رقص میبینید . یک خودکار ستاره دار و آن ستاره احتمالا منم.