تنها 37 شب و هر شب تنها 45 دقیقه برای مردم وطنم سریالی روایت شد(گاندو2) که اگر چه زندگینامه کسی نبود، اما به زوایای زندگی شخصیت اصلی بخوبی پرداخته شد، درست در اوج مجبوبیتش و در واپسین دقائق گلوله آر پی جی با ماشین وی اصابت کرده و سریال تمام شد. خب بازخورد مردم چه بود: اشک و گریه و ناله و فغان. هیچ کس دوست نداشت قهرمان فرضی ملی وطنش کشته شود. تا جایی که تماسها با سازندگان سریال آسایش و آرامششان را سلب کرد و قول دادند قهرمان را از ماشین سالم بیرون آورند! مردم ایران نشان دادند اگر رسانه به آنها درست بشناساند، قدر شناسند.
درد این کشور این است که قهرمانهایش را نمیشناسد، رسانه هایش بلد نیستند عقل و احساس مردم را در راه اعتلای وطن رشد دهند، بیش از شصت سال سلیمانی در میان ما زیست اما حتی شصت شبش را در رسانه روایت نکردیم تا ملت قهرمان واقعی اش را بشناسد و برای از دست دادنش خون گریه کند تا کینه مقدس دشمن شکن در قلبش بیدار باشد و به داشته هایش افتخار کند و سفارتهای انگلیس و سوئیس و ... این تعداد مراجعه برای اخذ ویزا نداشته باشند!
ما نه قهرمانهای تاریخ گذشته خود را میشناسیم و نه قهرمانهای زنده بین خودمان را . ما بلد نیستیم قدر انسانهای بزرگ ایران را بدانیم، خدا کند در این قدر نشناسیها دوباره شاهد بر سر دار شدن شیخ فضل الله ها نباشیم؛ چرا که هر کس ارزش بزرگمردانش را نداند دشمن مجبورش میکند بدست خودش آنها را زیر خاک کند.