خودکار ستاره دار

میزبان این صفحات خودکار من است

خودکار ستاره دار

میزبان این صفحات خودکار من است

وبلاگ شخصی من شما را با تراوشات خودکار من آشنا میسازد و این شمایید که تصمیم میگیرید در کنار او بمانید یا او را با افکارش تنها بگذارید.

آخرین نظرات

نا: ۱. تاب توان رمق قوت، قوه؛ ۲. شهنا، نای، نی؛ ۳. حلقوم؛ ۴. دم، رطوبت.

ناآباد: خراب، مخروبه، نامجهز، ویران، ویرانه ≠ آبادان معمور.

ناآرام: ۱. بی‌قرار، پریشان، ناراحت؛ ۲. پرآشوب، منقلب؛ ۳. متلاطم ≠ آرام.

ناآرامی: آشوب، انقلاب، بحران، تلاطم، تنش ≠ آرامش سکون.

ناآزمودگی: بی‌تجربگی، خامی، ناپختگی، ناشیگری ≠ آزمودگی.

ناآزموده: بی‌تجربه، بی‌وقوف، تازه‌کار، خام، ناشی، نامجرب ≠ پخته مجرب.

ناآسوده: بی‌آرام، بی‌قرار ≠ آسوده.

ناآشکار: پوشیده، غیب، مخفی، مستور، ناپیدا، نهان، نهفته ≠ آشکار پیدا.

ناآشنا: ۱. بیگانه، غریب، غریبه، غیر، مجهول‌الهویه، ناشناخته، ناشناس، نامانوس؛ ۲. نابلد، ناوارد ≠ آشنا.

ناآشنایان: اغیار، بیگانگان، غریبه‌ها، ≠ _ آشنایان.

ناآگاه: بی‌اطلاع، بی‌خبر، پرت، غافل، ناوارد، ناواقف، ندانم‌کار ≠ آگاه خبیر.

ناآگاهی: بی‌خبری، بی‌دانشی، غفلت ≠ آگاهی بصیرت.

ناآموخته: امی، بی‌سواد، عامی ≠ ملا.

نااستوار: بی‌اعتبار، بی‌ثبات، سست، متزلزل، نارسا، نامتمکن، نامحکم، نامعول ≠ استوار.

نااستواری: بی‌ثباتی، تزلزل، سستی ≠ استواری.

ناامن: ۱. آشفته، پرآشوب، غیرایمن، ناایمن؛ ۲. نامطمئن ≠ امن.

ناامنی: آشوب، بی‌ثباتی، بلوا ≠ امنیت.

ناامید: آیس‌محروم، دلزده، دلسرد، مایوس، محروم، نومید، وازده ≠ امیدوار متوقع منتظر.

ناامیدی: بدبختی، بی‌بهرگی، بی‌نصیبی، حرمان، دلسردی، ناکامی، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ امیدواری رجا.

نااندیشیده: ناسنجیده، نسنجیده ≠ سنجیده.

نااهل: بی‌ادب، بی‌قابلیت، ناباب، ناخلف ≠ اهل.

ناب: بی‌آمیغ، بی‌آمیزش، بی‌غش، پاک، خالص، سره، صافی، صاف، صراح، محض، مروق، ویژه ≠ ناسره.

ناباب: ۱. بداخلاق، بی‌ادب، فاسد، نااهل، ناخلف؛ ۲. ناجور، ناشایست، نامناسب ≠ ۱. اهل؛ ۲. مناسب.

نابارور: سترون، عاقر، عقیم، نازا ≠ بارور.

نابالغ: بچه، خردسال، صغیر، نوباوه ≠ بالغ.

نابجا: بیجا، بی‌ربط، بی‌مورد، بی‌موقع، نادرست، ناساز، ناصواب، نامربوط، نامناسب ≠ بجا صواب.

نابرابر: ناعادلانه، نامساوی ≠ برابر.

نابسامان: آشفته، بی‌نظم، پراکنده، پریشان، نامجموع، نامرتب، نامنظم ≠ بسامان مجموع.

نابسامانی: آشفتگی، پراکندگی، پریشانی، نامجموع ≠ مجموع.

نابغه: پراستعداد، پرنبوغ، ذکی، هوشمند ≠ منگل.

نابکار: بدخواه، بدکاره، بدکردار، شریر، فاجر، فاسق ≠ صالح.

نابلد: غیرماهر، ناآشنا، ناآزموده، ناشی ≠ بلد.

نابود: پایمال، تلف، زایل، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نسخ، نیست، هدر، هلاک، هیچ ≠ هست.

نابودی: اضمحلال، امحا، انحطاط، انقراض، انهدام، زوال، فقدان، فنا، محو، نیستی، هلاک ≠ هستی.

نابهنجار: بی‌روش، بی‌قاعده، بی‌نظم، نامتناسب، ناهماهنگ ≠ بهنجار.

نابهنگام: بی‌موقع، بی‌وقت، غیرمترقبه، غیرمنتظره، ناگاه، نامناسب، ناوقت ≠ بموقع.

نابینا: اعمی، بی‌چشم، روشندل، ضریر، کور ≠ بینا.

نابینایی: کوری، ضرارت ≠ بینایی.

نابیوسیده: بغتتاً، غفلتاً، غیرمترقبه، غیرمترقب، غیرمنتظره، ناگاه، ناگهانی ≠ بیوسیده.

ناپارسا: بدنفس، بدنهاد، بی‌تقوا، فاجر، فاسق، منافق، ناپرهیزکار، نامتدین ≠ پارسا.

ناپارسایی: بی‌تقوایی، فسق، ناپرهیزگاری، ناخداترس ≠ پارسایی.

ناپاک: ۱. بی‌عصمت، بی‌عفت، زناکار، شهوی، نانجیب؛ ۲. آلوده، آلوده، پلشت، پلید، چرکین، کثیف، متنجس، ملوث؛ ۳. بی‌نماز، جنب، محتلم، نجس؛ ۴. حرام ≠ پاک طاهر، طیب، منزه، مهذب، نظیف، نمازی، ≠ پاک.

ناپاکی: ۱. بی‌عفتی، پلیدی، فجور، فسق، نانجیبی؛ ۲. آلودگی، غش؛ ۳. چرکینی، دناست؛ ۴. احتلام، جنابت ≠ پاکی.

ناپالوده: ناخالص، ناسره ≠ ناب.

ناپایدار: ۱. بی‌ثبات، تغییرپذیر، فانی، گذرا، متزلزل، متغیر؛ ۲. مذبذب، هرهری‌مسلک ≠ پایدار.

ناپختگی: بی‌تجربگی، خامی، ناشیگری ≠ پختگی.

ناپخته: ۱. خام، نامطبوخ؛ ۲. بی‌تجربه، ناشی؛ ۳. کال، نارس ≠ پخته، رسیده.

ناپدرام: ۱. افسرده، اندوهگین، بدرام، غمگین؛ ۲. ناپایدار؛ ۳. بدقدم، بدیمن، شوم، ناخجسته؛ ۴. بی‌نظم، نامرتب؛ ۵. ناصاف، ناهموار ≠ پدرام.

ناپدید: باطن، پنهان، پوشیده، غیب، گم، مستور، مفقودالاثر، مفقود، ناپیدا، نهان، نهفته ≠ پدید.

ناپرهیزگار: غیرمتقی، فاسق، ناپارسا، ناپرهیزکار، ناخداترس ≠ پرهیزگار.

ناپسند: بد، رکیک، زشت، سخیف، سوء، قبیح، کریه، مذموم، مذموم، مستهجن، مکروه، ناخوشایند، ناخوشایند، نادلپذیر، ناشایسته، ناگوار، نامحمود، نامستحسن، نامطبوع، نامطبوع، نامطلوب، نامعقول، نامقبول، ناموزون، نکوهیده ≠ مطلوب.

ناپسندیده: زشت، مذموم، مکروه، ناپسند، ناصواب، نامستحسن، نامعقول، نامقبول، نکوهیده ≠ پسندیده.

ناپیدا: پنهان، غایب، گم، مختفی، مخفی، مستور، مفقودالاثر، مفقود، ناآشکار، ناپدید، نامرئی، نامشهود، نهان، نهفته ≠ پیدا، ظاهر.

ناپیوسته: جدا، گسسته، منفصل، منقطع ≠ پیوسته.

ناتمام: تمام‌ناشده، غیرکامل، ناقص ≠ کامل.

ناتندرست: بیمار، کسل، مریض، ناخوش، ناسالم ≠ تندرست.

ناتو: بدجنس، شرور، متقلب، ناجنس، ناسازگار، ناموافق ≠ درست‌کردار.

ناتوان: ۱. بی‌حال، بی‌زور، درمانده، رنجور، زبون، سست، ضعیف، عاجز، علیل، کم‌زور، مریض، نحیف، نزار؛ ۲. عنین؛ ۳. فرسوده، قاصر، کاهل، کم‌جثه ≠ توانمند.

ناتوانی: ۱. بی‌حالی، درماندگی، رخوت، سستی، ضعف، عجز، کم‌زوری، نازورمندی؛ ۲. عنن ≠ توانمندی.

ناجنس: بدجنس، بدکردار، ناباب، ناتو، ناجور ≠ خوش‌جنس.

ناجوانمرد: ۱. بدجنس، بدذات؛ ۲. بی‌حمیت، بی‌مروت، دون‌همت؛ ۳. سفله، فرومایه، ناکس؛ ۳. بخیل، لئیم، ممسک ≠ جوانمرد.

ناجوانمردانه: نامردانه، سفله‌وار ≠ جوانمردانه.

ناجوانمردی: بی‌حمیتی، بی‌مروتی، دون‌همتی، سفلگی، نادرستی، نامردی ≠ جوانمردی.

ناجور: آشفته، بی‌تناسب، بی‌قواره، ضد، مخالف، مختلف، ناباب، نابرابر، ناجنس، نادرست، ناسازگار، نامرتب، نامناسب، ناهماهنگ، ناهمتا، ناهمجور، ناهمساز، ناهمسان، ناهمگون، نایکسان ≠ یکسان.

ناجی: رهایی‌بخش، منجی، نجات‌بخش، نجات‌دهنده.

ناچار: ۱. لابد، لاعلاج، مجبور، مضطر، ملزم، ناگزیر؛ ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً؛ ۳. بی‌اختیار، بیچاره، عاجز ≠ چاره‌دار.

ناچاری: استیصال، اضطراری، بیچارگی، ضرورت، عجز، لابدی، لاعلاجی.

ناچیز: اقل، اندک، بی‌ارزش، بی‌قدر، بی‌قابل، بی‌نتیچه، بیهوده، پشیز، جزئی، خفیف، فرومایه، قلیل، کم، محقر، مزجات، ناقابل ≠ بسیار.

ناحق: باطل، دروغ، غیرعادلانه، کذب، ناراست، ناروا، ناصواب ≠ بحق، حق.

ناحمول: بی‌صبر، بی‌طاقت، عجول، نابردبار، ناشکیبا، ناصبور ≠ حمول.

ناحیت: اقلیم، بخش، خطه، قلمرو، منطقه، ناحیه.

ناحیه: ارض، بخش، خطه، سرحد، سرزمین، شهر، قلمرو، کران، کرانه، کشور، منطقه، ناحیت، نقطه.

ناخالص: آمیخته، غش‌دار، ناسره ≠ خالص.

ناخجسته: بدیمن، شوم، ناهمایون، نحس ≠ خجسته.

ناخدا: ۱. دریانورد، کاپیتان، کشتیبان، ملاح؛ ۲. ناخداباور.

ناخدایی: کشتیبانی، ملاحی، ملوانی.

ناخرسند: ۱. ناخشنود، ناراضی؛ ۲. نادلخوش، ناشاد، ناشادمان ≠ خرسند.

ناخرم: اندوهگین، غمگین، ناخرسند، ناخشنود، ناشاد ≠ خرم.

ناخشنود: اندوهگین، ناخرسند، ناخوشدل، ناراضی، نامراد ≠ خشنود.

ناخشنودی: کراهت، ناخرسندی، ناخوشدلی، نارضایی، نامرادی ≠ خشنودی.

ناخلف: بداخلاق، بدرفتار، بدسرشت، بدنهاد، بی‌ادب، فاسد، نااهل، ناباب ≠ اهل، خلف.

ناخن‌خشک: بخیل، خسیس، ممسک، نخور ≠ جواد، کریم.

ناخواسته: بی‌اراده، کرهاً، ناخودآگاه، نخواسته، نطلبیده ≠ خواسته.

ناخوش: ۱. بداحوال، بستری، بیمار، دردمند، کسل، مریض، ناسالم؛ ۲. زشت؛ ۳. تلخ، منغص، ناگوار؛ ۴. دلگیر، غمگین، گرفته، ملول، ناشاد؛ ۵. مکروه؛ ۶. ناپسند، نامطبوع ≠ خوش.

ناخوشایند: تلخ، ثقیل، ناپسند، نادلپذیر، ناگوار، نامطبوع، نامطلوب، ناهماهنگ ≠ خوشایند.

ناخوشایندی: کراهت، نادلپذیری، نامطبوعی، نامطلوبی ≠ خوشایندی.

ناخوشگوار: بدخوار، بدطعم، بدهضم، دیرهضم، نادلچسب، نامطبوع ≠ خوشگوار.

ناخوشی: ۱. بیماری، درد، عارضه، کسالت، مرض، مریضی، نقاهت؛ ۲. ضدیت، کدورت، نقار؛ ۳. تلخی، مرارت، ناگواری؛ ۴. غمگینی، ناخوشدلی، ناشادی؛ ۵. بدمزگی ≠ خوشی، سلامت.

نادار: بی‌چیز، بی‌نوا، تنگدست، تهی‌دست، فقیر، مستمند، مفلس، ندار ≠ دارا، غنا.

ناداری: افلاس، بی‌نوایی، تنگدستی، تهی‌دستی، عسرت، فقر، نداری ≠ غنا.

نادان: ابله، احمق، بی‌اطلاع، بی‌خرد، بی‌دانش، بی‌سواد، بی‌شعور، بی‌عقل، بی‌معرفت، جاهل، دنگ، ساده، سفیه، عامی، غافل، غافل، کالیو، کانا، کم‌عقل، کم‌هوش، کودن، گاوریش، گول، ناشناسا، نفهم ≠ دانا.

نادانسته: اشتباهاً، به‌غیرعمد، سهواً، غیرعمداً، ناخواسته ≠ دانسته، عمداً.

نادانی: ابلهی، بلاهت، بی‌خبری، بی‌خردی، بی‌دانشی، بی‌عقلی، جهل، حماقت، حمق، سفاهت، کانایی، کم‌عقلی، کودنی، ناآگاهی ≠ دانایی.

نادر: بی‌مانند، شاذ، شگفت، طرفه، طریف، عجیب، کمیاب، نایاب، نایافت ≠ وافر.

نادرست: ۱. اشتباه، باطل، سقیم، سهو، غلط، غیرصحیح، مغلوط، نابجا، ناصحیح، ناصواب؛ ۲. جلب؛ ۳. خائن، خاطی، دغل، دغلکار، کج‌دست، متقلب؛ ۴. معوج، ناراست؛ ۵. ناشایسته ≠ درست.

نادرستی: ، تباهی، تقلب، سقم، فساد، کذب؛ ۲. اعوجاج، کژی، ناراستی، ناهمواری ≠ درستی.

نادرویش: ۱. ناصوفی؛ ۲. نالوطی.

نادره: اعجوبه، بدیع، بی‌مانند، شاذ، شگفت، طرفه، کمیاب، لطیفه.

نادره‌فن: شعبده‌باز، مشعبد.

نادلپذیر: ناپسند، نادلچسب، نامطبوع، نامطلوب، نامقبول ≠ دلپذیر.

نادلپسند: نامطبوع، نامطلوب، نکوهیده ≠ دلپسند.

نادلچسب: ناخوشگوار، نادلپذیر، نامطبوع ≠ دلچسب.

نادلنشین: ناخوشگوار، نادلپذیر، نادلچسب، نامطبوع ≠ دلنشین.

نادم: پشیمان، تائب، توبه‌دار، توبه‌کار، متاسف.

نادیده: ۱. پنهان، غیب؛ ۲. بدیع، طرفه؛ ۳. حریص، لئیم.

نادیده‌کار: بی‌تجربه، تازه‌کار، مبتدی، نامجرب، نوپیشه، نوکار ≠ مجرب.

نار: ۱. آتش، آذر؛ ۲. جهنم، دوزخ؛ ۲. انار، رمان ≠ آب، ماء.

ناراحت: آشفته، بدبخت، بدحال، دلگیر، دلواپس، مشوش، مشوش، مضطرب، مضطرب، ناآرام ≠ آرام، راحت.

ناراحتی: آزردگی، اضطراب، بیقراری، تشویش، رنجش، سرآسیمگی، عذاب ≠ راحتی.

ناراست: ۱. خم، خمیده، کج، کژ، معوج؛ ۲. باطل، ناحق، نادرست، ناصواب؛ ۳. خائن، دغل، دغلکار، منحرف؛ ۴. ناصاف، ناهموار؛ ۵. دروغ، کذب ≠ راست.

ناراستگو: دروغگو، کذاب، ناحقگو ≠ راستگو، صدیق.

ناراستی: ۱. اعوجاج، کجی، کژی، معوجی؛ ۲. نادرستی، خیانت؛ ۳. بطلان، کذب ≠ راستی، صداقت.

ناراضی: رنجیده، ناخرسند، ناخشنود، نارضا ≠ راضی.

نارایج: بی‌رونق، شهروا، غیرمعمول، نامتداول ≠ رایج.

نارخوک: تریاک، کوکنار.

ناردان: آتشدان، مجمر، منقل.

نارس: خام، کال، نپخته ≠ پخته، رسا.

نارسا: ۱. خام، نارس؛ ۲. قاصر، قصیره، نااستوار؛ ۳. نارسان، ناقص، ناکامل ≠ رسا.

نارسانا: عایق ≠ رسانا.

نارسایی: عیب، کوتاهی، نقص ≠ کمال.

نارسیده: ۱. خام، کال، نارس، نرسیده؛ ۲. بی‌بهره، بی‌نصیب؛ ۳. بچه، خردسال، نوباوه ≠ رسیده، یانع.

نارضایتی: سخط، ناخرسندی، ناخشنودی ≠ خشنودی، رضایتمندی.

نارکوک: افیون، تریاک، کوکنار، نارخوک.

نارو: ۱. متقلب، مکار، نادرست، ناروزن؛ ۲. حقه، حیله، فریب، مکر، ناجوانمردی، نیرنگ؛ ۳. ناراهوار ≠ درستکار.

ناروا: ۱. حرام، نامشروع؛ ۲. غیرجایز، ناحق، ناسزا، ناشایسته، ناشایست، نامعقول، ناوجه؛ ۳. بیجا، ناکردنی، نبهره؛ ۴. بد، سوء، ممنوع، نامعقول؛ ۵. بی‌رونق، کاسد ≠ حلال.

ناروان: ۱. ایستا، راکد؛ ۲. غیرمعمول، نامتداول؛ ۳. غیرجایز، غیرمجاز، ناروا ≠ روان.

ناز: ۱. ادا، اطوار، دلال، شیوه، عشوه، غمزه، غنج، قر، کرشمه؛ ۲. جمیل، خواستنی، دلجو، ظریف، قشنگ، محبوب، نازنین؛ ۳. تفاخر، فخر، نازش؛ ۴. دلجویی، ملاطفت، نوازش؛ ۵. آسایش، رفاه، نعمت ≠ نیاز.

نازآلود: ۱. عشوه‌گر، نازآفرین، نازان، نازو؛ ۲. نازنین.

نازا: حائل، سترون، عاقر، عقیم، نابارور ≠ بارور، زایا.

نازان: بالنده، عشوه‌کنان، کرشمه‌کنان، نازآفرین، نازکنان.

نازبالش: بالش، پشتی، کوسن.

نازپرورده: ۱. ظریف، لطیف، ملوس، نازپرورد، نازدیده، نازنین؛ ۲. حساس، زودرنج ≠ محنت‌کشیده.

نازدار: نازآفرین، نازآلو، نازپرورد، نازان، نازو، نازی.

نازش: افتخار، تفاخر، تکبر، سرافرازی، فخر، مباهات.

نازک: ۱. ظریف، لطیف؛ ۲. دقیق؛ ۳. زودرنج؛ ۴. ترد، شکننده؛ ۵. رقیق، کم‌رنگ؛ ۶. باریک، لاغر؛ ۷. ملوس؛ ۸. نازنین ≠ زمخت.

نازک‌اندام: کمرباریک، لاغراندام، لطیف، لطیف‌اندام، نازک‌میان ≠ یغر.

نازک‌اندیشی: باریک‌بینی، تدقیق، دقت، موشکافی، موشکافی، نکته‌سنجی.

نازک‌بدن: طره، ظریف، لطیف، نازک‌تن.

نازک‌بین: باریک‌بین، دقیق، موشکاف، نازک‌اندیش.

نازک‌تن: باریک، ظریف، لاغر، لطیف، نازک‌بدن.

نازک‌خلق: ۱. آرام، عطوف، مهربان، نازک‌طبع؛ ۲. حساس، زودرنج، نازک‌نارنجی.

نازک‌دل: باعاطفه، حساس، رقیق‌القلب، زودرنج، سریع‌التاثیر، سریع‌التاثر، عطوف، مهربان ≠ سنگدل.

نازک‌طبعی: حساسیت، زودرنجی، نازک‌دلی، نازک‌مشربی، نازک‌منشی ≠ درشتخو.

نازک‌مزاج: حساس، زودرنج، ملایم، نازک‌مشرب، نرم‌خو.

نازک‌مزاجی: حساسیت، زودرنجی، نازک‌مشربی، نرم‌خویی.

نازک‌میان: کمرباریک، لطیف‌اندام، نازک‌اندام.

نازکنان: عشوه‌کنان، غمزه‌کنان، کرشمه‌کنان.

نازکی: تردی، شکنندگی، لطافت، نرمی.

نازل: ۱. ارزان، کم‌بها، کم‌قیمت؛ ۲. پایین، پست، حقیر ≠ گران.

نازنین: دلربا، دوست‌داشتنی، زیبا، ظریف، قشنگ، گرامی، ناز، نازآلود، نازپرورد، نازپرورده.

نازو: پرناز، قهرو، نازآلود، نازدار، نازی.

نازیبا: ۱. بدگل، زشت، کریه، مهیب؛ ۲. بی‌ظرافت؛ ۳. نامستحسن، نامقبول، نامناسب ≠ برازنده، زیبا.

نازیدن: بالیدن، تفاخر، فخرفروختن، نازش.

ناژ: صنوبر، ناژو.

ناس: ۱. آدم، انسان، انس، بشر، مردم؛ ۲. انفیه.

ناساز: ۱. نابجا، ناسنجیده، نامناسب؛ ۲. ناموزون، ناهمگون؛ ۳. آشفته، نامرتب؛ ۴. بدخلق، ناسازگار؛ ۵. بداحوال، بیمار، مریض ≠ بساز، سازگار.

ناسازگار: عنید، منافی، ناجور، ناساز، نامانوس، نامتجانس، نامتناسب، نامساعد، ناملایم، ناموافق، ناموزون، ناهنجار، نقیض ≠ سازگار، متجانس.

ناسازگاری: ۱. عدم‌تجانس، عدم‌تفاهم، عدم‌سازش، ناسازش، ناسازواری، ناهمگونی؛ ۲. اختلاف، تباین، مغایرت، منافات؛ ۳. دورویی، نفاق ≠ سازگاری.

ناسالم: ۱. بیمار، دردمند، رنجور، مریض، ناتندرست، ناخوش؛ ۲. فاسد، ناپاک، نادرست ≠ سالم.

ناسپاس: حق‌ناشناس، کفور، ناشکر، نمک‌بحرام، نمک‌نشناس ≠ سپاسگزار.

ناسپاسی: حق‌ناشناسی، کفر، کفران، ناشکری، نمک‌بحرامی، نمک‌ناشناسی ≠ حق‌شناسی.

ناستوده: ۱. ذمیمه، نکوهیده، ناپسند، نامقبول؛ ۲. پست، حقیر، رذل، فرومایه ≠ ستوده.

ناسره: آمیخته، شهروا، غش‌دار، غشی، قلب، ناخالص ≠ سره.

ناسزا: ۱. بددهانی، دشنام، سب، سقط، شتم، شنیع، فحش، لعن، ناشایست، هتک؛ ۲. بد، ناروا، ناصواب؛ ۳. نافرزام، نکوهیده.

ناسزاگو: بدزبان، بدگو، فحاش، نمام.

ناسزاگویی: بدگویی، دشنام‌گویی، سب، شتم، فحاشی.

ناسزاوار: غیرمستحق، ناحق، ناروا، ناشایست، ناشایسته ≠ سزاوار.

ناسفته: باکره، بتول، بکر، عذرا ≠ سفته.

ناسک: پارسا، زاهد، عابد، متقی.

ناسنجیده: ۱. غیرعقلایی، غیرمنطقی، کورکورانه؛ ۲. مهمل، ناساز، نامربوط، نامعقول ≠ سنجیده.

ناسودمند: ۱. بی‌ثمر، بی‌حاصل، بی‌فایده، بیهوده؛ ۲. زیان‌بخش؛ ۳. پوچ، لاطائل، مهمل ≠ سودمند.

ناسور: جراحت، جرح، زخم.

ناسیونالیسم: ملت‌خواهی، ملت‌گرایی، ملیت‌گرایی.

ناشاد: اندوهگین، حزین، غمزده، غمگین، گرفته، محزون، مغموم، ناخوشدل، ناکام ≠ شاد.

ناشادمانی: اندوه، غصه، غمگینی، کرب، ناخوشدلی ≠ شادمانی.

ناشایست: ۱. غیرمعقول، ناسزا، نامعقول؛ ۲. بیجا، نامتناسب، نامربوط، نامناسب، ناوجه؛ ۳. حرام، ناروا؛ ۴. فجور، فساد، فسق ≠ شایست.

ناشایسته: ۱. ناشایست؛ ۲. بی‌کفایت، ناسزاوار، نالایق، غیرمستحق؛ ۳. ناپسند، نادرست، ناروا، نامتناسب، نامعقول، نامقبول، ناهموار ≠ شایسته.

ناشتا: ۱. صبحانه‌نخورده، گرسنه؛ ۲. روزه.

ناشدنی: محال، ممتنع، ناممکن، نامیسور ≠‌شدنی، ممکن.

ناشسته: آلوده، چرک، کثیف، نجس ≠ شسته.

ناشکر: حق‌ناشناس، کفور، ناسپاس ≠ شاکر.

ناشکری: حق‌نشناسی، کفر، کفران، ناسپاسی ≠ سپاسگزار.

ناشکیب: بی‌تاب، بی‌تحمل، کم‌طاقت، ناشکیبا، ناصبور ≠ شکیبا، صبور.

ناشکیبا: بی‌آرام، بی‌صبر، بی‌قرار، جزوع، عجول، ناشکیب، ناصبور ≠ شکیبا، صبور.

ناشکیبایی: ۱. بی‌صبری، بی‌قراری، نابردبار، ناصبوری؛ ۲. تعجیل، عجله ≠ بردباری، صبر.

ناشناخته: غریب، گمنام، مجهول، مجهول‌الهویه، ناشناس، نامعلوم ≠ شناخته.

ناشناس: بیگانه، ذهول، غریبه، غریب، گمنام، مجهول، ناآشنا، ناشناخته، نکره ≠ آشنا.

ناشناسا: ۱. گمنام؛ ۲. مجهول؛ ۳. بی‌اطلاع، نادان ≠ شناسا.

ناشنوا: ۱. اصم، کر؛ ۲. حرف‌نشنو، خودسر ≠ شنوا.

ناشی: ۱. بی‌تجربه، تازه‌کار، کم‌تجربه، ناآزموده، نامجرب؛ ۲. دراثر، متاثر، منتج ≠ ۱. آزموده.

ناشیگری: بی‌تجربگی، تازه‌کاری، خامی، ناآزمودگی، ناپختگی ≠ تبحر.

ناصاف: زبر، غیرشفاف، کج، ناراست، نامسطح، ناهموار ≠ مسطح، هموار.

ناصبور: بی‌تحمل، بی‌قرار، ناشکیبا، ناشکیب ≠ صبور.

ناصبوری: بی‌قراری، ناآرامی، ناشکیبایی، ناشکیبی ≠ صبوری.

ناصح: ۱. اندرزگو، پندآموز، نصیحت‌گو، نصیحتگر، واعظ؛ ۲. خیرخواه، دلسوز، عبرت‌آموز، مشفق.

ناصحیح: خطا، سقیم، غلط، کذب، نادرست، ناصواب ≠ صحیح.

ناصر: غالب، فاتح، مددکار، یار، یاریگر، یاور ≠ مغلوب، مقهور.

ناصواب: اشتباه، باطل، دروغ، سهو، کذب، نابجا، ناپسندیده، ناحق، نادرست، ناراست ≠ صواب.

ناصیه: ۱. پیشانی، جبهه، جبین، ناصیت؛ ۲. چهره، رخ، رخسار، رو، وجنه.

ناطق: ۱. خطیب، سخنران، سخنگو، سخنور، نطاق؛ ۲. گویا، متکلم؛ ۳. جاندار، ذی‌روح؛ ۴. مدرک؛ ۵. آشکار، بین ≠ صامت.

ناطقه: تکلم، قوه‌نطق، گویایی.

ناطور: باغبان، پالیزبان، دشتبان، دهقان، مزرعه‌بان.

ناظر: ۱. کارگزار، مباشر، وکیل؛ ۲. متصدی، مراقب؛ ۳. تماشاچی، تماشاگر، حاضر، شاهد، نظاره‌گر؛ ۴. عاشق.

ناظران: حاضران، شاهدان، شهود، نظار ≠ صاحبنظران.

ناظم: ۱. معاون؛ ۲. شاعر، شعرباف.

ناف: ۱. بطن؛ ۲. نافه؛ ۳. مرکز، وسط.

نافذ: ۱. کارگر، کاری، موثر؛ ۲. ثاقب، جاذب، گیرا؛ ۳. روان.

نافر: ۱. رمنده؛ ۲. بیزار؛ ۳. فراری، گریزان.

نافرجام: ۱. بی‌انتها؛ ۲. بدبخت، بدعاقبت، مشووم.

نافرخنده: بدیمن، نامبارک، نامیمون ≠ سعد، فرخنده.

نافرزانه: بی‌خرد، جاهل، نابخرد، نادان ≠ فرزانه.

نافرمان: تخس، چموش، خلیع، سرکش، طاغی، عاصی، عاق، عصیانگر، گردنکش، متجاسر، یاغی.

نافرمانبردار: حرف‌نشنو، سرکش، طاغی، عاصی، گردنکش ≠ فرمانبردار، مطیع.

نافرمانی: ۱. تمرد، سرپیچی، سرکشی، طغیان، عصیان، گردنکشی، مخالفت، یاغیگری؛ ۲. اثم، گناه، معصیت ≠ فرمانبرداری.

نافرهیختگی: بربریت، بی‌ادبی، بی‌قرهنگی، توحش، گستاخی ≠ فرهیختگی.

نافرهیخته: بربر، بی‌ادب، بی‌فرهنگ، گستاخ، وحشی ≠ فرهیخته.

نافع: پرسود، پرفایده، پرمنفعت، سودآور، سودبخش، سودمند، موثر، مفید، نتیجه‌بخش ≠ مضر.

نافه: مشکدان.

نافه‌بو: خوشبو، عطرآگین، عطرآمیز، مشکبو، معطر ≠ بدبو، عفن.

ناقابل: ۱. بی‌ارج، بی‌قدر، پشیز، ناچیز؛ ۲. بی‌صلاحیت، بی‌عرضه، بی‌لیاقت، نالایق ≠ ۱. ارزشمند، قابل؛ ۲. لایق، ≠ عرضه‌مند.

ناقد: ۱. منتقد، نقاد، نقدنویس؛ ۲. ایرادگیر، خرده‌گیر، نکته‌گیر.

ناقص: ۱. آهمند، عیبناک، معیوب، ویدا؛ ۲. غیرکامل، کم، ناتمام، نارسا ≠ کامل.

ناقص‌الخلقه: عقب‌افتاده، معلول، ناقص‌اندام، ناقص‌عضو.

ناقص‌العقل: بله، کانا، کم‌خرد، کم‌عقل، کودن.

ناقص‌عضو: معلول، ناقص‌اندام، ناقص‌الخلقه ≠ سالم.

ناقص‌عقل: ابله، احمق، کانا، کم‌خرد، کم‌عقل، کودن.

ناقض: ۱. پیمان‌شکن، عهدگسل؛ ۲. شکننده، نقض‌کننده ≠ وفادار.

ناقض‌عهد: بدقول، پیمان‌شکن، عهدشکن، عهدگسل، ناکث ≠ سخت‌پیمان، وفامند.

ناقل: ۱. راوی، مورخ، نقال؛ ۲. ساری، منتقل‌کننده؛ ۳. حامل.

ناقلا: باهوش، چموش، زرنگ، زیرک، گربز، محیل، مکار، موذی، ناکس.

ناقوس: درا، زنگ.

ناقه: ۱. اشتر، شتر؛ ۲. نقاهت‌مند.

ناکاشته: بایر، نامزروع ≠ کاشته، مزروع.

ناکام: دلشکسته، شکست‌خورده، مایوس، محروم، ناامید، ناشاد، نامراد، نومید ≠ کامروا، کامیاب.

ناکامروا: درمانده، شکست‌خورده، محروم، نامراد، ناموفق ≠ کامروا، کامیاب.

ناکامروایی: حرمان، شکست، ناکامی، ناکامیابی ≠ کامروایی.

ناکامکار: کام‌نادیده، محروم، ناکام، ناکامیاب، نامراد، ناموفق ≠ کامکار.

ناکامی: حرمان، حسرت، نامرادی، نومیدی، یاس ≠ کامیابی.

ناکامیاب: بازنده، شکست‌خورده، محروم، ناکامروا، ناموفق ≠ کامیاب.

ناکث: پیمان‌شکن، عهدشکن، عهدگسل، ناقض‌عهد ≠ وفادار.

ناکس: بخیل، بی‌غیرت، پست، پست‌فطرت، جبان، حقیر، ذلیل، رذل، سفله، فرومایه، لئیم، ناجوانمرد، ناقلا.

ناکسی: بدجنسی، پستی، حقارت، خواری، دنائت، رذالت، طمع، فرومایگی، مکاری، نامردی، نانجیبی.

ناگاه: بناگاه، نابهنگام، ناگه، ناگهان.

ناگزیر: ۱. لابد، لاعلاج، مجبور، ملزم، مضطر، ناچار؛ ۲. ضروراً، ضرورتاً، کرهاً، قهراً؛ ۳. محتوم، ضروری، لازم؛ ۳. بی‌اختیار، بیچاره، عاجز.

ناگزیری: لابدی، لاعلاجی، ناچاری.

ناگسسته: ۱. پیوسته، متصل، ناگسیخته، وصل؛ ۲. پیاپی، متوالی، مداوم ≠ گسسته.

ناگشودنی: لاینحل، معمایی ≠ گشودنی.

ناگوار: ۱. دلخراش، فجیع؛ ۲. امتلا، بدهضم، ثقیل، دیرهضم؛ ۳. ناپسند، ناخوشایند؛ ۴. تلخ، منغص؛ ۵. دشوار، سخت، کریه ≠ گوارا.

ناگویا: اصم، صامت، گنگ، مبهم ≠ ناطق.

ناگه: بناگاه، ناگاه، ناگهان.

ناگهان: بغتتاً، بناگاه، بی‌خبری، بی‌خبر، غفلتاً، غیرمترقب، فجات، ناگاه، نبهره.

ناگهانی: غیرمترقبه، غیرمنتظره، نابیوسیده ≠ بیوسیده.

نال: ۱. مزمار، نی؛ ۲. نیشکر؛ ۳. ناله؛ ۴. جو، نهر.

نالان: رنجور، زاری‌کنان، گریان، مویه‌کنان، نالنده، ناله‌گر، نعره‌زنان، نوحه‌گر.

نالایق: ۱. بی‌صلاحیت، بی‌عرضه، بی‌قابلیت، بی‌کفایت، غیرمستعد، غیرمستحق، نامستعد، ناشایسته، نامناسب؛ ۲. بی‌ارج، کم‌بها ≠ شایسته، لایق، مستعد.

نالوطی: بی‌مروت، لامروت، ناجوانمرد، نامرد ≠ لوطی.

ناله: ۱. آه، جزع، شیون، فریاد، فغان؛ ۲. تضرع، زاری، گریه، مویه؛ ۳. زوزه، صیحه، ضجه، ندبه، نعره؛ ۴. آوا، نغمه؛ ۵. زخ، ژخ.

نالیدن: ۱. زاریدن، زاری‌کردن، ضجر، مویه‌کردن، موییدن، ناله‌کردن؛ ۲. تضرع‌کردن، شکایت‌کردن، شکوه‌کردن، گلایه‌کردن.

نام: ۱. آوازه، اعتبار، شهرت؛ ۲. اسم، عنوان، کنیه، لقب؛ ۳. کلمه ≠ ننگ.

نام‌آور: سرشناس، شهیر، مشهور، معروف، نامدار، نامور، نامی ≠ گمنام.

نام‌نویسی: ثبت‌نام.

ناماذون: غیرماذون، غیرمجاز، منع ≠ ماذون.

نامالوف: ناآشنا، نامانوس، نامعهود ≠ مالوف، معهود.

نامانوس: ناآشنا، ناسازگار، نامالوف، نامتجانس، نامجانس، ناهم‌جنس ≠ آشنا، مانوس، مجانس.

نامودب: بی‌ادب، بی‌تربیت، گستاخ، نافرهیخته ≠ مودب.

نامبارک: بدشگون، بدیمن، شوم، نافرخنده، نامیمون، نحس ≠ مبارک، میمون.

نامبارکی: شئامت، ناخجستگی، نحسی، نحوست ≠ خجستگی.

نامبردار: بنام، پرآوازه، سرشناس، شهیر، مشهور، معروف، نام‌آور، نامور، نامی ≠ بی‌نام‌ونشان.

نامبرده: مذکور، مزبور، یادشده.

نامتجانس: ناسازگار، نامانوس، نامتناسب، ناموافق، ناهمگون ≠ متجانس.

نامتدین: غیرمتقی، ناپارسا، ناخداباور، هرهری‌مسلک ≠ متدین.

نامتمدن: بربر، بی‌فرهنگ، نافرهیخته، وحشی ≠ متمدن.

نامتناسب: بیجا، بی‌قواره، نابجا، ناشایسته، نامتجانس، نامناسب، ناهماهنگ ≠ متناسب، هماهنگ.

نامتناهی: بی‌انتها، بی‌پایان، بی‌حد، بی‌نهایت، نامحدود ≠ متناهی.

نامتواضع: پرافاده، گنده‌دماغ، متکبر، مغرور ≠ افتاده، متواضع.

نامثمر: ۱. بی‌بار، بی‌بر، بی‌ثمر؛ ۲. بی‌حاصل، بی‌فایده، بیهوده ≠ مثمر.

نامجرب: ۱. بی‌تجربه، بی‌تجربه، ناآزموده، نادیده‌کار، ناشی ≠ آزموده، مجرب.

نامجموع: آشفته، پراکنده، پریشان، متفرق، نابسامان ≠ مجموع.

نامجو: جاه‌طلب، شهرت‌خواه، شهرت‌طلب، نامخواه.

نامجویی: جاه‌طلبی، شهرت‌طلبی، منصب‌خواهی، منصب‌طلبی.

نامحدود: بی‌پایان، بی‌حد، بی‌شمار، بی‌مرز، بی‌نهایت، نامتناهی، نامشخص ≠ متناهی، محدود.

نامحرم: بیگانه، غریبه، غریب، غماز، ناآشنا ≠ محرم.

نامحقق: نامسجل، نامسلم، نامعلوم، نامعین ≠ محقق.

نامحکم: بی‌ثبات، سست، شل، نااستوار ≠ استوار، محکم.

نامدار: اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، معنون، نام‌آور، نامور ≠ گمنام.

نامراد: بیچاره، بی‌نصیب، محروم، ناخشنود، ناکام ≠ کامیاب، مرادمند.

نامرادی: حرمان، مفلوکی، ناامیدی، ناکامی‌حرمان، یاس ≠ توفیق، کامیابی.

نامرئی: پنهان، غایب، غیب، غیبی، گم، مخفی، ناپدید، ناپیدا، نامشهود، نهان ≠ پیدا.

نامربوط: بی‌ربط، بی‌سروته، بی‌مناسبت، بیهوده، چرند، مزخرف، مهمل، نابجا، ناشایست، هجو ≠ بجا، مربوط، مناسب.

نامرتب: آشفته، بی‌نظم، پراکنده، شلخته، شوریده، مختل، نابسامان، ناجور، ناساز، نامنظم ≠ آشفته، بسامان، مرتب.

نامرد: ۱. بی‌حمیت، دیوث، زن‌بمزد، قرمساق؛ ۲. بی‌حمیت، بی‌غیرت، بی‌مروت؛ ۳. عنین، ناتوان؛ ۴. امرد؛ ۵. ترسو، جبون ≠ مرد.

نامردانه: بنامردی، ناجوانمردانه ≠ مردانه.

نامردم: ۱. بی‌ادب، پست، پست‌فطرت، دنی، فرومایه، ناکس؛ ۲. حیوان‌صفت، ددمنش، دیوخو.

نامردمی: ۱. پست‌فطرتی، پستی، دنائت، فرومایگی، ناکسی؛ ۲. بی‌رحمی، ددمنشی، دیوخویی؛ ۳. ناتوانی.

نامردی: ۱. ناجوانمردی؛ ۲. بی‌حمیتی، بی‌غیرتی؛ ۳. عنن، ناتوانی؛ ۴. بزدلی، جبن ≠ مردی، غیرت.

نامرضی: ناپسند، ناشایست، نامقبول ≠ مرضی.

نامزد: ۱. کاندیدا، کاندید؛ ۲. تعیین، منظور؛ ۳. نام‌برده، نامویه؛ ۴. مسمی.

نامزروع: بایر، لم‌یزرع، ناکاشته ≠ کشته، مزروع.

نامساعد: ناجور، ناسازگار، ناموافق ≠ مساعد.

نامساوی: غیرمساوی، نابرابر، نامعادل، نایکسان ≠ برابر.

نامستحسن: زشت، قبیح، ناپسندیده، نازیبا، نامقبول ≠ پسندیده، مستحسن.

نامستعد: ۱. بی‌کفایت، ناشایسته، نالایق؛ ۲. نامهیا ≠ ۱. لایق، مستعد؛ ۲. آماده.

نامستقیم: کج، کژ، معوج، ناراست ≠ راست.

نامستور: ۱. روسپی، فاحشه، هرجایی؛ ۲. آشکار، فاش؛ ۳. برهنه ≠ ۱. نجیب؛ ۲. پیدا؛ ۳. پوشیده.

نامسرور: اندوهگین، اندوهناک، حزین، غمزده، مغموم، ناشاد، ناشادمان ≠ مسرور، شاد.

نامسطح: گود، ناصاف، ناهموار ≠ صاف.

نامسعود: ۱. شوم، نافرخنده، نامیمون، نحس؛ ۲. بدبخت، شوربخت ≠ فرخنده، مسعود.

نامسکون: بایر، خراب، خرابه، متروک، هامون‌ویران ≠ آباد، مسکون.

نامسلمان: ۱. بی‌دین، کافر؛ ۲. بی‌رحم، سنگدل، نامردم ≠ مسلمان.

نامشخص: ۱. مجهول؛ ۲. پادرهوا، نامعلوم، نامعین؛ ۳. نامحدود ≠ مشخص، معین.

نامشروح: بی‌شرح‌وتفصیل، خلاصه، کوتاه، مختصر، موجز ≠ مفصل.

نامشروع: حرام، غیرشرعی، غیرقانونی، غیرمشروع، ناروا ≠ مشروع.

نامشهود: پنهان، ناپیدا، نامرئی، نهان، نهفته ≠ بارز، مشهود، هویدا.

نامصمم: دودل، متردد، مذبذب، مردد ≠ مصمم.

نامطبوع: ناپسند، ناخوشایند، نادلپذیر، نادلپسند، نادلچسب، نادلنشین، نفرت‌انگیز ≠ مطبوع.

نامطلوب: ۱. ناپسند، ناخواسته، نامقبول، ناموافق؛ ۲. مطرود ≠ مطلوب.

نامطمئن: ۱. دودل، مردد؛ ۲. شبهه‌ناک، مشکوک ≠ مصمم.

نامعتبر: ۱. بی‌اساس، بی‌بنیاد، بی‌پایه، موهوم، مهمل؛ ۲. غیرمعتبر، نامعتمد، ناموثق؛ ۳. بی‌ارزش، بی‌اعتبار ≠ معتبر.

نامعدود: بی‌حساب، بی‌شمار، بی‌شمر، بی‌قیاس، ناشمرده ≠ معدود.

نامعقول: سبکسر، غیرعقلایی، غیرمنطقی، ناپسند، ناپسندیده، ناروا، ناشایست، ناشایسته، نامناسب، ناموجه ≠ معقول، مناسب.

نامعقولانه: سبکسرانه، غیرعقلایی، غیرمنطقی ≠ معقولانه.

نامعلوم: مجهول، نادانسته، ناشناخته، نامحقق، نامشخص ≠ مشخص.

نامعول: بی‌پایه، بی‌ثبات، سست، غیرقابل‌اعتماد، نااستوار ≠ قابل‌اعتماد.

نامعهود: بی‌سابقه، شاذ، نامانوس، نامالوف ≠ مالوف، معهود.

نامفهوم: ۱. پیچیده، گنگ، مبهم؛ ۲. بی‌معنا ≠ روشن، واضح.

نامقبول: مردود، ناپسند، ناپسندیده، ناشایسته، نامرضی، نامطلوب، نکوهیده ≠ پسندیده، مقبول.

ناملایم: خشن، سخت، ناسازگار، ناموافق ≠ نرم.

ناملایمات: دشواری‌ها، سختی‌ها، صعوبت، مشکلات.

ناممکن: محال، ممتنع، نامیسور ≠ ممکن.

نامناسب: ۱. بیجا، بی‌تناسب، بی‌مورد، نابجا، نابهنگام، ناجور، ناسازگارنامتناسب، نامعقول، ناهمسان، ناهمگون؛ ۲. بی‌کفایت، ناشایست، نالایق ≠ بجا، مناسب.

نامنظم: آشفته، بی‌ترتیب، بی‌نظم، پخش، پراکنده، پریشان، شلخته، شوریده، نابسامان، نامرتب ≠ مرتب.

ناموافق: بدخلق، مخالف، ناسازگار، نامتجانس، نامطلوب، ناهماهنگ ≠ سازگار، هماهنگ.

ناموجه: بی‌جا، توجیه‌ناپذیر، غیرقابل‌قبول، نامعقول، نپذیرفتنی ≠ موجه.

نامور: اسمی، بنام، سرشناس، شهره، شهیر، مشهور، معروف، نام‌آور، نامدار، نامی ≠ گمنام.

ناموری: اشتهار، شهرت، نامبرداری، نامجویی ≠ گمنامی.

ناموزون: ۱. خشن، زمخت، زمخت؛ ۲. ناسازگار، ناهماهنگ؛ ۳. ناپسند؛ ۴. کژدل، ناساز؛ ۵. بی‌آهنگ، بی‌ریتم، بی‌وزن ≠ موزون.

ناموس: ۱. پاکدامنی، عصمت، عفت؛ ۲. آبرو، احترام، شرف، عرض، عزت؛ ۳. عیال، مستوره، همسر؛ ۴. خودپسندی، عجب، کبر؛ ۵. احکام، شریعت؛ ۶. قاعده، قانون؛ ۷. ریا، سالوس؛ ۸. آوازه، اشتهار، بانگ، صیت؛ ۹. تزویر، حیله، مکر؛ ۱۰. فرشته، ملک؛ ۱۱. جبرئیل؛ ۱۲. ‍وحی؛ ۱۳. تدبیر، کیاست.

ناموفق: ۱. محروم، ناکام، ناکامیاب، ناکامروا؛ ۲. رفوزه، مردود؛ ۳. شکست‌خورده ≠ کامیاب.

نامه: جریده، خط، دستخط، رقعه، رقعه، رقیمه، صحیفه، طومار، عریضه، کاغذ، کتاب، مراسله، مرقومه، مصحف، مکتوب، منشور، نبشته، نوشته.

نامه‌آور: برید، پستچی، پیک، قاصد، نامه‌رسان.

نامه‌بر: پستچی، پیک، قاصد، نامه‌رسان.

نامه‌رسان: پستچی، پیک، چاپار، قاصد، نامه‌بر.

نامه‌نگار: دبیر، کاتب، مترسل، منشی، نامه‌نویس.

نامه‌نگاری: دبیری، مکاتبه، نامه‌نویسی.

نامه‌نویس: عریضه‌نگار، کاتب، کاغذنویس، مترسل.

نامه‌نویسی: دبیری، مکاتبه، نامه‌نگاری.

نامهربان: جفاپیشه، جفاکار، جورپیشه، سرسنگین، غدار ≠ مهربان.

نامهربانی: بی‌محبتی، بی‌مهری، جفا، جور، ستم ≠ مهربانی.

نامی: ۱. بنام، سرشناس، شناسا، مشهور، معروف، نامور؛ ۲. روینده، گیاه، نبات ≠ گمنام.

نامیمون: بداختر، شوم، ناخجسته، نافرخنده، نحس ≠ میمون.

نامیه: رستنی، روینده، گیاه، نامی، نبات ≠ جماد.

نان: ۱. خبز، نغن؛ ۲. خوراک، طعام، غذا؛ ۳. رزق، روزی؛ ۴. معیشت.

نان‌پز: خباز، شاطر، نانوا.

نان‌خور: ۱. اولاد، عیال؛ ۲. وظیفه‌خور.

نان‌کوری: ۱. حق‌ناشناسی، ناسپاسی؛ ۲. امساک، خست، لئامت ≠ حق‌شناسی.

نان‌نخور: بخیل، خسیس، لئیم، ممسک ≠ جواد، کریم.

نانجیب: ۱. بی‌عفت، بی‌ناموس، ناپاک؛ ۲. بداصل، بدنژاد، بی‌پدر؛ ۳. رذل، رذیل، فرومایه ≠ شریف، نجیب.

نانجیبی: ۱. بی‌عصمتی، بی‌عفتی، ناپاکی؛ ۲. دنائت، رذالت، فرومایگی، ناکسی ≠ شرافت، نجابت.

نانوا: خباز، شاطر، نان‌پز، نان‌فروش.

نانوایی: خبازی، نان‌فروشی، نانواخانه.

ناو: ۱. اژدرافکن، رزمناو، کشتی‌جنگی؛ ۲. سفینه، غراب، کشتی؛ ۳. آبراهه، جو، ممرّ آب، نهر؛ ۴. ناودان؛ ۵. شیاره؛ ۶. وادی؛ ۷. ناوه؛ ۸. تلوتلو.

ناوارد: ۱. بیجا، پرت؛ ۲. مبتدی، ناشی؛ ۳. بی‌اطلاع، ناآگاه ≠ بلد، وارد.

ناوبان: جاشو، کشتیبان، ملاح، ملوان، ناخدا، ناوخدا، ناوران.

ناودان: ۱. آب‌ریز، میزاب؛ ۲. جوی، نهر.

ناورد: ۱. آرزم، آورد، جنگ، رزم، ستیز، نبرد؛ ۲. جولانگاه، رزمگاه، عرصه، میدان؛ ۳. جولان.

ناوک: پیکان، تیر، خدنگ.

ناهار: ۱. چاشت، ناهاری؛ ۲. گرسنه، ناتوان.

ناهد: ۱. اسد، شیر، ضیغم، هژبر؛ ۲. ناهید؛ ۳. نارپستان.

ناهشیار: ۱. بی‌خبر، غافل، ناآگاه؛ ۲. بی‌خودی، بی‌خویشتنی، بی‌هوش ≠ هشیار.

ناهمانند: متفاوت، مغایر، ناهمسان، ناهمگون ≠ همانند.

ناهماهنگ: ناجور، ناخوشایند، نامتناسب، ناموافق، ناموزون، ناهنجار ≠ متناسب، هماهنگ.

ناهماهنگی: بی‌برنامگی، عدم‌تجانس، ناهنجاری ≠ هماهنگی.

ناهمایون: بدیمن، شوم، ناخجسته، نامبارک، نامیمون، نحس ≠ همایون.

ناهمجور: متفاوت، مغایر، ناجور، ناهمتا، ناهمگن، ناهمگون ≠ همگون.

ناهمسان: مختلف، ناجور، نامناسب، ناهمانند، ناهمگون ≠ همانند، همسان.

ناهمگون: متفاوت، ناجور، ناساز، نامتجانس، نامناسب، ناهمسان ≠ همانند، همگون.

ناهموار: ۱. کج، معوج، ناصاف؛ ۲. بی‌ترتیب، بی‌نظم، درشتناک؛ ۳. پست‌وبلند، پشته، گریوه؛ ۴. خشن، درشت، ستبر، گنده، نخراشیده؛ ۵. ناراست، ناشایسته، نامعقول ≠ هموار.

ناهمواری: درشتی، زبری، کجی، نادرستی، ناصافی ≠ همواری.

ناهنجار: ۱. ناجور، ناسازگار، نامتناسب، ناهماهنگ؛ ۲. غیرعادی؛ ۳. درشت، زمخت، شنیع ≠ بهنجار.

ناهنجاری: ۱. بی‌قاعدگی، ناهماهنگی؛ ۲. خشونت، نافرهیختگی ≠ هماهنگی.

ناهویدا: پنهان، مخفی، مستور، ناپدید، ناپدیدار، نامرئی ≠ مرئی.

ناهید: زهره، ناهد.

نای: ۱. مزمار، نال، نی؛ ۲. سیه‌نای، شهنا، نفیرسورنا؛ ۳. حلق، گلو؛ ۴. جدایی، دوری.

نای‌زن: زامر، نای‌نواز، نایی، نی‌زن، نی‌نواز.

نایاب: شاذ، قحط، کمیاب، نادر، نایافت ≠ فراوان.

نایب: پیشکار، جانشین، خلیفه، دستیار، ستوان، قایم‌مقام، مباشر، معاون، وکیل.

نایره: ۱. آتش، حرارت، شرار، شرر، شعله، لهیب؛ ۲. دشمنی.

نایکسان: متفاوت، مختلف، ناجور، نامساوی، ناهمگن ≠ یکسان.

نبات: ۱. رستنی، گیاه، نامی، نبت؛ ۲. قند.

نبا: خبر، گفتار.

نبت: رستنی، گیاه، نبات.

نبراس: ۱. چراغ، مصباح؛ ۲. اسد، شیر؛ ۳. سرنیزه، سنان؛ ۴. بی‌باک، دلاور، دلیر.

نبرد: آرزم، پرخاش، پیکار، جدال، جنگ، حرب، رزم، ستیز، ستیزه، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، وغا ≠ صلح.

نبردآزما: پیکارجو، پیکارگر، جنگاور، جنگجو، رزمجو، رزمنده، سلجشور، محارب، نبردپیشه، نبرده.

نبرده: جنگاور، جنگجو، جنگی، رزمنده، سلحشور، نبردپیشه.

نبش: ۱. پیچ، سوق، سوک، کنج، گوشه؛ ۲. افشاسازی؛ ۳. گورشکافی؛ ۴. استخراج.

نبشته: ۱. عریضه، کتیبه، مسطور، منشور، نامه، نوشته؛ ۲. امریه، حکم، فرمان؛ ۳. تقدیر، سرنوشت، محتوم، مقدر.

نبض: ۱. تپش، ضربان؛ ۲. جریان، سیر.

نبض‌شناس: پزشک، حکیم، طبیب، نبض‌گیر.

نبل: ۱. آگاهی، ذکاوت، فضل، هوش؛ ۲. بزرگی، بزرگواری، نجابت.

نبوت: ۱. پیامبری، پیغامبری، رسالت؛ ۲. آگاهی‌دادن، خبردادن.

نبود: عدم، فنا، نیستی ≠ بود، هستی.

نبوغ: استعداد، دها، هوش.

نبهره: ۱. قلب، نارایج، ناروا، ناسره؛ ۲. بی‌مقدار، پست، دونمایه، زبون، فرومایه؛ ۳. ناگهان.

نبی: پیغمبر، رسول، رسول، فرستاده، مرسل، وخشور، وخشور.

نبید: باده، شراب، صهبا، می.

نبیدخواری: باده‌گساری، شراب‌خواری، عرق‌خوری، میگساری.

نبیذ: باده، شراب، صهبا، می.

نبیره: فرزندزاده، نواده.

نبیل: ۱. ذکی، زیرک، سخی، شریف، هوشمند، فاضل؛ ۲. بزرگوار، کبیر؛ ۳. شریف، نجیب.

نبیه: ۱. آگاه، بزرگوار؛ ۲. زیرک، هوشیار؛ ۳. مشهور، معروف.

نپخته: ۱. خام، نارس؛ ۲. بی‌تجربه ≠ پخته.

نتاج: ذریه، نژاد، نسل.

نترس: بی‌باک، بی‌پروا، دلاور، دلیر، شجاع، متهور ≠ ترسو.

نتیجه: ۱. پاداش، عاقبت، عملکرد؛ ۲. اولاد، فرزندزاده، فرزند، مولود، نواده، ولد؛ ۳. بازده‌اثر، برآیند، حاصل، ماحصل، محصول؛ ۴. سرانجام، عاقبت، عقبه؛ ۵. بهره، ثمره، سود، فایده، میوه.

نتیجه‌بخش: اثربخش، ثمردار، موثر، مثمر، مفید، نافع ≠ بی‌حاصل.

نتیجه‌گیری: استنتاج.

نثر: ۱. نوشته؛ ۲. پراکنده ≠ شعر، نظم.

نثار: ۱. افشان، افشاندن، پاشیدن؛ ۲. اهدا، تقدیم، هدیه؛ ۳. برخی، فدا، قربان؛ ۴. زرافشان، شاباش.

نجابت: اصالت، پاک‌منشی، پاک‌نژادی، شرافت، عصمت، عفاف، عفت، والایی ≠ بی‌عفتی.

نجات: ۱. آزادی، استخلاص، خلاصی، خلاص، رستگاری، رهایی، ‌فراغ؛ ۲. رستن، رهیدن ≠ اسارت، درگیری.

نجات‌دهنده: منجی، ناجی، نجات‌بخش.

نجاح: ۱. پیروزی؛ ۲. رستگاری، فلاح؛ ۳. حاجت‌روایی، کامیابی، مرادمندی.

نجار: درودگر.

نجاست: آلودگی، براز، بول، پلیدی، جعل، غایط، فضله، کثافت، گه، مدفوع، نجسی، وژن ≠ طهارت، نظافت.

نجبا: اشراف، اعیان، نجیب‌زادگان.

نجد: پشتواره، تپه، تل، توده، دشت، فلات.

نجدت: ۱. سختی، شدت، قوت؛ ۲. دلاوری، دلیری، شجاعت، مردانگی؛ ۳. پیکار، جنگ، رزم، کارزار؛ ۴. بیم، ترس.

نجس: آلوده، آلوده، بی‌نمازی، پلشت، پلید، چرک، چرکین، رجس، شوخ، غیرطاهر، مردار، ناپاک ≠ طاهر.

نجسی: آلودگی، پلیدی، نجاست ≠ پاکی.

نجم: اختر، ستاره، سها، کوکب، نجمه.

نجمه: اختر، ستاره، سها، کوکب، نجم.

نجوا: پچ‌پچ، ترنم، درگوشی، زمزمه ≠ فریاد.

نجوم: ۱. اخترشناسی، ستاره‌شناسی؛ ۲. تنجیم.

نجوم‌دان: اخترشناس، ستاره‌شناس، کیهان‌شناس، گردون‌شناس، منجم.

نجومی: ۱. اخترشناس، منجم، نجوم‌دان؛ ۲. سرسام‌آور، هنگفت.

نجیب: ۱. اصیل، پاکزاد، پدردار، شرافتمند، شریف، نژاده، والاتبار، والاگهر؛ ۲. باعفاف، پاکدامن، عفیف ≠ نانجیب.

نجیب‌زاده: بزرگزاده، والاتبار، والانژاد.

نچ: خیر، لا، نه، نی ≠ بله، ها.

نحر: ۱. شترکشی، قربانی؛ ۲. گلو.

نحس: بد، بدیمن، شوم، مشووم، منحوس، ناخجسته، نافرخنده، نامبارک، نامیمون ≠ میمون، نیک‌اختر.

نحسی: بدیمنی، شئامت، ناخجستگی، نحوست، نکبت ≠ میمنت.

نحله: آیین، دین، کیش، مذهب، مسلک، مشرب.

نحو: ۱. دستور، گرامر؛ ۲. اسلوب، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طریق، طور، گونه، نمط، نهج.

نحوست: بدیمنی، بدیمنی، شئامت، شومی، نامبارکی، نحسی، نکبت ≠ خوش‌یمنی، میمنت.

نحوه: روال، روش، سیاق، شیوه، متد، منوال، نهج.

نحیف: باریک‌اندام، ضعیف، لاغر، ناتوان، نزار ≠ قوی.

نخ: بند، تار، رشته، ریسمان.

نخاع: حرام‌مغز، مغزتیره، مغزحرام.

نخاله: ۱. بقایا، پس‌مانده؛ ۲. بدخلق، بی‌ادب، خشن؛ ۳. بدجنس، حقه‌باز، ناتو، ناقلا.

نخبگان: اعیان، برگزیدگان، خبرگان، زبدگان.

نخبه: برگزیده، گزیده، لب، منتخب.

نخجیر: ۱. شکار، صید؛ ۲. بزکوهی.

نخجیرزن: شکارافکن، شکارچی، صیاد، نخجیربان، نخجیرزن، نخجیرساز، نخجیرگر، نخجیرگیر.

نخراشیده: ۱. بی‌ادب، خشن؛ ۲. ناصاف، ناهموار.

نخست: ۱. درآغاز، درابتدا، دربدوامر؛ ۲. آغاز، ابتدا، اول، بدو، شروع، مقدمه، یکم ≠ بعد، پس‌ازآن، سپس؛ ۲. آخر، پایان.

نخست‌وزیر: دستور، رئیس‌الوزرا، صدراعظم، وزیراعظم.

نخست‌وزیری: رئیس‌الوزرایی، صدارت، صدراعظمی.

نخستین: آغازین، اولین، یکم، یکمین ≠ آخرین.

نخل: خرمابن، درخت‌خرما، فسیل، مغ، نخیل.

نخل‌زار: خرماستان، نخلستان.

نخلستان: خرماستان، نخل‌زار.

نخوت: افاده، تکبر، خودبزرگ‌بینی، خودبینی، خودپرستی، خودپسندی، خودخواهی، عجب، غرور، کبر ≠ خشوع.

نخوت‌آمیز: تکبرآمیز، خودخواهانه، کبرآمیز، متکبرانه، نخوت‌آلود.

نخور: خسیس، لئیم، ممسک ≠ مسرف.

نخیل: خرمابن، فسیل، مغ، نخل.

ندا: آواز، آوا، بانگ، جار، صدا، صلا، صوت.

ندار: ۱. بیچاره، بی‌چیز، بی‌نوا، تنگدست، تهیدست، فقیر، گدا، مفلس، مفلس؛ ۲. بی‌آلایش، صادق، صاف، یکرنگ ≠ دارا.

نداری: افلاس، تنگدستی، عسرت، فاقه، فقر ≠ دارایی، غنا.

نداف: پنبه‌زن، حلاج.

ندافی: پنبه‌زنی، حلاجی.

ندامت: انفعال، پشیمانی، تاسف، لهف، ندم.

نداوت: ۱. تازگی، تری، طراوت؛ ۲. زه، نم.

ندبه: تضرع، زاری، ضجه، فزع، گریه، لابه، مویه، ناله.

ندرت: کمی، کمیابی، نایابی ≠ وفور.

ندم: انفعال، پشیمانی، ندامت.

ندوه: انجمن، جمع، جمعیت، حزب، دسته، فرقه، گروه، لجنه.

ندیدبدید: تازه‌به‌دوران‌رسیده، نودولت، نوکیسه.

ندیم: دمساز، قرین، محشور، مشار، مصاحب، مقرب، همدم، همراه، هم‌صحبت، همنشین.

ندیمه: مصاحب، ملازم، همراه، همنشین.

نذر: شرط، عهد، قربانی، نیاز.

نر: فحل، مذکر، مرد، نرینه ≠ ماده.

نرخ: ارج، ارزش، بها، قیمت، مظنه.

نرخ‌گزاری: تسعیر، قیمت‌گزاری، نرخ‌بندی.

نردبان: پلکان، مرقات، نردبام.

نرسیده: خام، کال، نارس.

نرک: ۱. نازا، نروک، نر؛ ۲. خشن، زمخت؛ ۳. بی‌بر، بی‌ثمر.

نرگس: عبهر، نرجس.

نرگسه: پروین، ثریا.

نرم: ۱. رقیق، سست، سلس، شل، لین؛ ۲. آرام، آهسته؛ ۳. صاف، صیقلی، هموار؛ ۴. پودر؛ ۵. خلیق، ملایم ۱. ≠ استوار، جامد، سفت، محکم؛ ۲. تند؛ ۳. زبر، زمخت، ناصاف؛ ۴. تندخو.

نرم‌بروت: ساده، سبزخط، نوجوان.

نرم‌خو: پاکیزه‌خو، خوش‌اخلاق، خوشخو، خوشخو، شفیق، معتدل، معتدل، ملایم، مهربان، نیک‌خوی ≠ تندخو.

نرم‌خویی: مرافقت، ملایمت، ملایم‌طبعی، نازک‌مزاجی ≠ تندخویی.

نرم‌دلی: ترحم، دلسوزی، عطوفت، مهربانی.

نرم‌شانه: ۱. هیز؛ ۲. دستی، رام، مطیع، نرم‌گردن.

نرم‌نرم: آهسته‌آهسته، کم‌کم، یواش‌یواش.

نرم‌نرمک: آرام‌آرام، آهسته، بتدریج.

نرمال: طبیعی، عادی، معمولی.

نرمش: ۱. تانی، مکث؛ ۲. انعطاف؛ ۳. ورزش.

نرموک: نرماده، نرولاس.

نرمی: ۱. لینت؛ ۲. سستی؛ ۳. صافی؛ ۴. رفق، مهربانی، نرم‌خویی ≠ سختی.

نری: ذکر، رجولیت.

نرینه: مذکر، نر ≠ زن، ماده، مادینه، مونث.

نزار: بیجان، ضعیف، فگار، کم‌زور، لاغر، مردنی، منهوک، ناتوان، نحیف ≠ قوی.

نزاع: آشوب، اختلاف، پرخاش، تنازع، جدال، دعوا، زدوخورد، ستیزه، کشمکش، مجادله، مرافعه، مشاجره، معارضه، منازعه ≠ صلح.

نزاکت: ۱. آداب‌دانی، ادب، تربیت؛ ۲. ظرافت، لطافت، نازکی.

نزد: برابر، پیش، پیش، جلو، حضور، درحضور، روبرو، زی، عند، مقابل، نزدیک.

نزدیکان: اقارب، اقوام، خویشان، وابستگان.

نزدیک: ۱. پهلو، جنب، حوالی، کنار، هم‌جوار؛ ۲. حدود، قریب، قریب‌الوقوع، مقارن؛ ۳. پیش، نزد؛ ۴. خویش، خویشاوند، قوم، مقرب؛ ۵. محرم، مشرف، مقارن ≠ دور.

نزدیکی: ۱. بستگی، قرابت، قرب، ولا؛ ۲. مجاورت، همسایگی؛ ۳. جماع، مجامعت، وطی ≠ بیگانگی، دوری.

نزع: احتضار، جان‌کندن، جدایی، رحلت.

نزول: ۱. سقوط، فرود، هبوط؛ ۲. تنزیل، ربا، ربح، سود، فرع، مرابحه؛ ۳. افت، کاهش؛ ۴. دخول، ورود ≠ ۱. صعود؛ ۲. افزایش.

نزول‌خور: تنزیل‌خور، رباخوار، سودخور.

نزولخوار: رباخوار، سودخوار، نزولخور.

نزه: پاک، پاکیزه، خرم، خوش، سرسبز، مصفا، مفرح، مهذب، نزیه.

نزهت: ۱. خرمی، سرسبزی، طراوت؛ ۲. پاکی، پاکیزگی؛ ۳. شادی، نشاط؛ ۲. تفریح، خوشگذرانی، سیر، گردش، گشت؛ ۳. پاکدامنی، عفاف.

نژاد: اصل، تبار، دودمان، ذریه، عرق، گوهر، نتاج، نسب، نسل.

نژاده: اصیل، بزرگ‌زاده، گوهری، نجیب، نجیب‌زاده ≠ بداصل.

نژند: ۱. افسرده، پژمان، پژمرده؛ ۲. آزرده، حزین، غمگین، غمین، ملول؛ ۲. خشمناک، غضبناک.

نژنداختر: بدبخت، بدطالع، بیچاره، مفلوک ≠ بلنداختر.

نژندی: ۱. افسردگی، پژمردگی؛ ۲. آزردگی، حزن، رنجیدگی، ملالت؛ ۳. سرگشتگی، فروماندگی؛ ۴. خشم، غضب.

نسا: اناث، بانو، خانم، زن، همسر ≠ رجل، مرد.

نساج: بافنده، جولاه، جولاهه.

نساجی: بافندگی، جولاهی.

نسب: ۱. اصل، اولاد، تبار، تخمه، دودمان، دوده، گوهر، نژاد، نژاده؛ ۲. خویشاوندی، قرابت.

نسب‌نامه: تبارنامه، شجره‌نامه.

نسبت: ۱. انتساب، خویشاوندی، خویشی، قرابت؛ ۲. تناسب، رابطه؛ ۳. اتصال، ارتباط، پیوستگی.

نستوه: خستگی‌ناپذیر، ستیهنده، مبارز، مقاوم.

نسج: ۱. بافت؛ ۲. بافتن؛ ۳. بافته، منسوج.

نسخ: ۱. ابطال، اقاله، زوال، محو، منسوخ، نابود، نقض؛ ۲. خطنسخ.

نسخه: ۱. تجویز، دستور؛ ۲. رونوشت، کپی؛ ۳. تیراژ.

نسخه‌برداری: استنساخ، رونویسی، کپیه‌برداری.

نسق: ۱. انتظام، ترتیب، تنسیق، نظم؛ ۲. وضع؛ ۳. تنبیه.

نسق‌دهی: تنسیق، سازماندهی، سیاستگزاری.

نسک: ۱. پرهیزگاری، تقوا، زهد؛ ۲. پرستش، عبادت؛ ۳. تطهیر.

نسل: ۱. آل، تبار، تیره، دودمان، ذریه، سلاله، فرزند، نژاد؛ ۲. ریشه؛ ۳. دوره، عصر.

نسمه: ۱. دم، نفس؛ ۲. بنده، عبد؛ ۳. روان، روح؛ ۴. انسان.

نسناس: آدم‌نما، دیوسار، دیوسان، غول، گوریل.

نسنجیده: غیرمنطقی، غیرمعقول، کورکورانه، نااندیشیده، ناسنجیده ≠ سنجیده، معقول.

نسوان: بانوان، زنان، همسران ≠ رجال.

نسیان: ذهول، فراموشی ≠ یاد.

نسیب: ۱. خویشاوند، قریب؛ ۲. شایسته، مناسب؛ ۳. اصیل، شعرلطیف، نسب‌دار.

نسیم: باد، بوی‌خوش، صبا، نفس، وزش.

نسیه: استقراض، غیرنقدی، قرضی، قرض، نسیئه، وام ≠ نقد.

نشاط: انبساط، خرمی، خوشی، شادمانی، شادی، شعف، طرب، عشرت، عیش، نزهت ≠ ناشادی.

نشاطآور: سرورانگیز، شادی‌بخش، شورانگیز، طرب‌انگیز، فرحناک، مسرت‌آمیز، مسرت‌بخش، نشاطافزا، نشاطانگیز ≠ ملال‌آور.

نشاطانگیز: شادی‌بخش، شورانگیز، شوق‌آمیز، طرب‌انگیز، طربناک، فرح‌بخش، نزهت‌بخش ≠ ملال‌انگیز.

نشا‌کردن: غرس‌کردن، کاشتن، نشاندن.

نشان: ۱. آرم، امارت، رمز، علامت، مدال، نشانه، نشانی؛ ۲. آیه، اثر، رد، رگه؛ ۳. انگ، تمغا، داغ، نقش؛ ۴. آماج، تیر، هدف؛ ۵. سراغ.

نشان‌دادن: ارائه‌کردن، نمایاندن، نمایش‌دادن، نمودن.

نشاندن: ۱. قراردادن، مقیم‌کردن، نهادن؛ ۲. غرس‌کردن، کاشتن؛ ۳. افراشتن؛ ۴. خاموش‌کردن، دفع‌کردن، فرونشاندن؛ ۵. نشانیدن ≠ کندن.

نشانه: آماج، آیه، اثر، داغ، رگه، علامت، مارک، نشان، هدف.

نشانه‌گیری: آماج، قراول، نشانه‌روی، هدف‌گیری.

نشانی: ۱. آدرس، نشان؛ ۲. اثر؛ ۳. یادگار.

نشئه: تلذذ، سرخوشی، سکر، کیف، کیفور، لذت، مستی، نشوت.

نشئه‌زا: سکرآور، مستی‌بخش، مستی‌زا، مکیف.

نشت: ۱. تراویدن، تراوش، ترشح، چکه، نشر؛ ۲. برملا، بروز، درز‌کردن، شایع.

نشتر: آدر، نیش، نیشتر.

نشخوار: کاغ.

نشدنی: غیرممکن، محال، ناشدنی ≠ ممکن.

نشر: ۱. پراکندن، سرایت؛ ۲. پخش، توزیع؛ ۳. انتشار، چاپ، طبع؛ ۴. اشاعه، ترویج، شیوع.

نشریه: جریده، روزنامه، سالنامه، فصلنامه، گاهنامه، ماهنامه، مجله.

نشست: ۱. اجلاس، انجمن، جلسه، جلوس، گردهمایی، مجلس، مجمع؛ ۲. فرونشینی.

نشست‌وبرخاست: مجالست، مراوده، مصاحبت، همنشینی.

نشستگاه: ته، دبر، مقعد.

نشستن: ۱. جلوس، قعود؛ ۲. اقامت‌کردن، سکناگزیدن، مقیم‌شدن، منزل‌کردن.

نشمه: رفیقه، روسپی، مترس، معشوقه.

نشو: ۱. بالیدن، بزرگ‌شدن؛ ۲. روییدن؛ ۳. رشد، رویش، نمو.

نشوت: ۱. سکر، لذت، مستی، نشئه، نشوه؛ ۲. آگاهی، اطلاع.

نشور: ۱. احیا؛ ۲. آخرالزمان، آخرت، رستاخیز، قیامت.

نشیب: سرازیری، شیب ≠ فراز.

نشید: آواز، آهنگ، ترانه، تصنیف، سرود، نغمه.

نشیط: بانشاط، خرم، خوشدل، خوشحال، شاد، شادمان، مسرور، مشعوف ≠ ناشاد.

نشیم: آشیانه، لانه، مقام، نشیمن.

نشیمن: آشیانه، جایگاه، مسکن، منزل.

نشیمنگاه: ۱. سرین؛ ۲. آشیانه.

نص: حکم‌صریح، کلام‌روشن، متن.

نصاب: اصل، حد، مرجع.

نصارا: ترسا، عیسوی، مسیحی، نصرانی.

نصب: ۱. برپایی؛ ۲. انتصاب، برگماری، گمارش، منصوب ≠ عزل.

نصب‌العین: آرمان، شعار، هدف.

نصح: اندرزدادن، تذکره، تذکیر، مناصحت، نصیحت‌کردن، وعظ‌کردن.

نصر: عون، کمک، مدد، نصرت، یاری.

نصرانی: ترسا، عیسوی، مسیحی، ناصری.

نصرانیت: ترسایی، عیسویت، مسیحیت.

نصرت: ۱. پیروزی، ظفر، غلبه، فتح؛ ۲. کمک، مدد، یاری ≠ هزیمت.

نصف: شقه، نصفه، نیم، نیمه، یک‌دوم.

نصفت: انصاف، داد، عدل، مروت، معدلت ≠ بیداد.

نصفه: نصف، نیم، نیمه.

نصیب: ۱. بهره، بهر، حصه، روزی، سهم، قسمت، نصیبه، نوال؛ ۲. اقبال، بخت، تقدیر، سرنوشت، طالع؛ ۳. قرعه، نشان، نصیبه.

نصیبه: بهر، سهم، قسمت، نصیب.

نصیحت: اندرز، پند، تذکیر، توصیه، سفارش، موعظه، وصیت، وعظ.

نصیحت‌آموز: پندآموز، پندده، عبرت‌آموز، ناصح.

نصیحت‌پذیر: اندرزپذیر، پندپذیر، پندگیر، پندنیوش، ≠.

نصیحت‌شنو: پندپذیر، پندشنو، پندگیر، پندنیوش، نصیحت‌نیوش.

نصیحت‌کردن: اندرزدادن، پنددادن، نصح.

نصیحت‌گو: اندرزگو، پندآموز، ناصح، نصیحتگر، واعظ.

نصیحت‌نیوش: پندپذیر، پندشنو، نصیحت‌شنو ≠ نصیحت‌ناپذیر.

نصیحتگر: پندآموز، پندده، ناصح، نصیحت‌آموز، نصیحت‌گو.

نصیر: مددکار، یار، یاریگر، یاور.

نضارت: تازگی، خرمی، شادابی، طراوت، نضرت.

نضج: پختگی، رسیدگی، رونق، قوام.

نضرت: تازگی، خرمی، شادابی، نضارت.

نطاق: خطیب، زبان‌آور، سخن‌پرداز، سخنران، سخنگو، سخنور، ناطق.

نطع: ادیم، بساط، سفره، سماط.

نطفه: اسپرم، اسپرماتوزوئید، تخم، تخمه، منی.

نطق: ۱. بیان، سخنوری، سخنرانی، سخنگویی، سخن، کلام، گفتار، گفت؛ ۲. تکلم، گویایی ≠ عجمت، گنگی.

نظارت: ۱. بازرسی، بررسی، سرپرستی، مباشرت، مراقبت؛ ۲. تماشا، نظر، نگرش.

نظاره: تماشا، دید، نظر، نگاه، نگرش.

نظاره‌گر: بیننده، تماشاچی، تماشاگر، شاهد.

نظافت: پاک‌سازی، پاکی، پاکیزگی، تمیزی، تنظیف، طهارت ≠ کثافت.

نظام: ۱. انتظام، انضباط، دیسیپلین؛ ۲. آراستگی، ترتیب، روش، سامان، نظم؛ ۳. ارتش، سربازی؛ ۴. رژیم.

نظام‌نامه: آیین‌نامه، اساسنامه.

نظامی: ارتشی، سپاهی، سرباز، قشونی، لشکری.

نظر: ۱. تماشا، چشم، دیدن، دید، عنایت، مشاهده، نظاره، نگاه، نگرش؛ ۲. زعم، عقیده؛ ۳. راء‌ی، نقشه؛ ۴. جنبه، حیث، لحاظ، منظر؛ ۵. اندیشه، تفکر؛ ۶. دیدگاه، نظریه.

نظراً: تخمیناً، تقریباً، تقریبی، حدساً، حدسی، نظری.

نظرانداز: چشم‌انداز، دیدگاه، منظر، منظره.

نظربند: تعویذ، جادو، جادوگر، چشم‌بند، ساحر، شعبده‌باز.

نظرتنگ: بخیل، تنگ‌نظر، دون‌همت، ممسک ≠ نظربلند.

نظرتنگی: امساک، بخل، تنگ‌نظری، حسادت، کوته‌نظری.

نظرخواهی: رفراندم، همه‌پرسی.

نظر‌کردن: دیدن، رویت، نگاه‌کردن.

نظرگاه: تماشاگاه، تماشاگه، مطمح، منظر، منظره.

نظری: ۱. تئوری، تئوریک؛ ۲. فرضی ≠ عملی.

نظریه: ۱. تئوری، فرضیه؛ ۲. حدس، راء‌ی، عقیده، فکر.

نظریه‌پرداز: تئوریسین، فرضیه‌پرداز، فرضیه‌ساز ≠ عملگر.

نظم: ۱. آراستگی، آراستگی، انتظام، انضباط، ترتیب، تنظیم، سازماندهی، سامان، قاعده، قانون، نسق، نظام؛ ۲. شعر ≠ نثر.

نظمیه: شهربانی، کلانتری، کمیساریا، کمیسری.

نظیر: تا، تالی، شبیه، شبه، عدیل، قبیل، قرینه، قرین، کفو، مانند، مثل، مشابه، هم‌طراز، همال، همانند، همتا.

نظیف: پاکیزه، پاک، تمیز، شسته، شسته‌رفته، طاهر، منزه، منقح، مهذب، نقی ≠ کثیف.

نعت: خصلت، صفت، لقب، مدح، مدیح، منقبت، وصف.

نعره: بانگ، خروش، زوزه، غریو، فریاد.

نعش: ۱. جسد، کالبد؛ ۲. لاش، لاشه؛ ۳. تابوت.

نعش‌کش: آمبولانس، مرده‌کش.

نعلین: پای‌افزار، کفش.

نعم: ۱. آری، بله، بلی، لبیک؛ ۲. تنعمات، عطایا، نعمت‌ها، هدایا ≠ لا، نه.

نعمت: ۱. ثروت، حشم، دارایی، مال‌ومنال، مال؛ ۲. تنعم؛ ۳. برکت، خیر، وفور؛ ۴. احسان، بخشش، عطا ≠ نقمت.

نعوظ: شق.

نعومت: ملایمت، نرمی ≠ خشونت.

نعیم: ۱. خوشگذرانی، خوشی، شادکامی؛ ۲. ارم، بهشت، پردیس، جنان، جنت، خلد، فردوس،.

مینو؛ ۳. دارایی، مال؛ ۴. رفاه، لذت، نعمت نغز: پاکیزه، خوب، خوش، دلکش، شیرین، مستحسن.

نغزنغزک: اندک‌اندک، کم‌کم.

نغل: ۱. محتال؛ ۲. بداصل، حرام‌زاده، زنازاده ≠ اصیل.

نغمه: آوا، آواز، آهنگ، پرده، ترانه، ترنم، سرود، نشید، نوا.

نغمه‌سرا: خنیاگر، خواننده، نغمه‌پرداز، نغمه‌خوان، نغمه‌زن، نغمه‌ساز، نغمه‌طراز، نغمه‌کش، نغمه‌گو.

نغمه‌سرایی: آوازخوانی، سرودخوانی، نغمه‌پردازی، نغمه‌سازی.

نغول: ۱. ژرف، عمیق، گود، نغل؛ ۲. راه‌طولانی؛ ۳. سرآمد، قابل.

نغیل: حرام‌زاده، زنازاده، ولدالزنا ≠ حلال‌زاده.

نفاث: ۱. دمنده؛ ۲. جادوگر، ساحر.

نفاذ: تاثیر، قدرت، نفوذ.

نفار: دوری، رمیدگی، فرار، گریز.

نفاست: ارزشمندی، گرانمایگی، مرغوبیت.

نفاق: اختلاف، تفرقه، دشمنی، دورویی، ریا، سالوس، شقاق، عناد، منافقت، ناسازگاری ≠ وفاق.

نفتکش: تانکر.

نفث: ۱. القا‌کردن؛ ۲. تف‌کردن.

نفح: دمیدن، وزش، وزیدن.

نفحه: ۱. دم، نفس، وزش؛ ۲. دمش؛ ۳. باد؛ ۴. بو.

نفخ: ۱. دم، نفس؛ ۲. باد، ریح؛ ۳. آماس، آماه، انتفاخ، بادکردگی، برآمدگی، پف، تورم، ورم.

نفخه: باد، نسیم.

نفر: ۱. آدم، تن، شخص، فرد؛ ۲. تعداد.

نفرت: اشمئزاز، اکراه، انزجار، بیزاری، بی‌میلی، تنافر، تنفر، رمیدگی، کراهت، کینه، نقار ≠ عشق.

نفرت‌انگیز: ۱. تنفرآمیز، تنفرآور، تنفرزا، منفور، نفرت‌بار، نفرت‌زا؛ ۲. بد، زشت، کریه، نامطبوع.

نفرت‌بار: کریه، نفرت‌آمیز، نفرت‌انگیز، نفرت‌زا.

نفرین: فریه، لعن، لعنت ≠ آفرین.

نفس: ۱. خود، خویش، ذات؛ ۲. تن، جسد، کالبد؛ ۳. وجود؛ ۴. نفسانیات.

نفس: ۱. آن، لحظه، لمحه؛ ۲. آه، نسمت، نسمه؛ ۳. تنفس، دم.

نفس‌تنگی: آسم، ضیق‌النفس.

نفس‌کشی: انتحار، قتل‌نفس.

نفس‌کشیدن: استنشاق، تنفس، دم‌برآوردن.

نفس‌گیر: ۱. گرفته؛ ۲. خسته‌کننده؛ ۳. سخت، شاق، مشکل.

نفسانی: ۱. شهوانی؛ ۲. روانی، نفسانیات.

نفع: بهره، ربح، سود، صرف، صرفه، فایده، منفعت ≠ خسارت، زیان، ضرر.

نفع‌جویی: سودپرستی، منفعت‌خواه، نفع‌طلبی.

نفع‌طلب: سودپرست، سودجو، نفع‌پرست.

نفع‌طلبی: سودپرستی، نفع‌جویی، نفع‌طلبی.

نفقه: ۱. خرج، گذران، مخارج، معاش، هزینه؛ ۲. انفاق.

نفله: ۱. تباه، تلف، نابود، نیست؛ ۲. ضعیف، مردنی.

نفوذ: ۱. رخنه، رسوخ، سرایت؛ ۲. تاثیر، نفاذ؛ ۳. اعتبار، توانایی، قدرت.

نفور: ۱. بیزار، رمنده، فراری، گریزان، متنفر؛ ۲. نفرت‌انگیز.

نفوس: ۱. اهالی، جمعیت، سکنه؛ ۲. اشخاص، مردم؛ ۳. ازدحام؛ ۴. حدس، فال، فرض.

نفهم: احمق، بی‌خرد، بی‌شعور، بی‌عقل، بی‌عقل، نادان، نادان، یابو ≠ فهیم.

نفی: ۱. انکار، باطل، بطلان، رد، نسخ؛ ۲. منع، نهی؛ ۳. تبعید، طرد ≠ اثبات.

نفی‌بلد: اخراج، تبعید.

نفیر: ۱. بوق، صور، کرنا؛ ۲. آواز، فریاد.

نفیس: ۱. ارزشمند، پربها، ثمین، قیمتی، گرانبها، گرانقیمت؛ ۲. اعلا، عالی، لوکس، ممتاز؛ ۳. آنتیک، عتیقه.

نق: غر، غرغر، غرولند، لندش، نق‌نق.

نقاب: ۱. برقع، پیچه، حجاب، روبنده، روبند، غاشیه، مقصوره، مقنعه؛ ۲. ماسک.

نقابت: آقایی، خواجگی، ریاست، سروری.

نقابدار: ۱. ماسکدار؛ ۲. پوشیده‌روی، محجوب، مستور.

نقاد: ۱. صراف؛ ۲. منتقد.

نقادی: ایرادگیری، تنقید، خرده‌بینی، خرده‌گیری.

نقار: جدال، رنجش، ستیزه، عداوت، عناد، قهر، کدورت، کینه، مناقشه، ناخوشی، نفرت.

نقاره: دهل، طبل، کوس.

نقاره‌چی: نقاره‌زن، نوبت‌زن، نوبتی.

نقاره‌زن: دهل‌زن، نقاره‌چی، نوبت‌زن.

نقاش: ۱. چهره‌نگار، رسام، صورتگر، صورت‌نگار، مصور، نقشبند؛ ۲. رنگ‌زن.

نقاشخانه: کارگاه‌نقاشی، نگارخانه، نگارستان.

نقاشی: صورتگری، مصوری، نگارگری.

نقاضت: ۱. دشمنی، ضدیت، عناد، مخالفت؛ ۲. خلاف‌گویی.

نقاط: ۱. مناطق، نواحی؛ ۲. امکنه، جاها، مکان‌ها؛ ۳. نقطه‌ها.

نقال: ۱. حکایتگر، داستانسرا، قصه‌گو؛ ۲. ناقل.

نقاوت: ۱. پاکیزگی، خلوص، نیکویی؛ ۲. برگزیده، گزیده، منتخب، نقاوه.

نقاهت: بیمارخیزی، کسالت، ناخوشی، نقهی.

نقب: تونل، دالان، دهلیز، راهرو، سوراخ.

نقد: ۱. تشخیص، تمییز؛ ۲. ارزش، بها؛ ۳. پول، سرمایه، سکه، نقدینه، زروسیم ≠ نسیه.

نقداً: ۱. بلافاصله، فوراً، فی‌الحال؛ ۲. اکنون، الان، اینک، حالا؛ ۳. به‌نقد ≠ قرضی.

نقدینه: پول، تنخواه، زروسیم، سرمایه، نقد، وجه.

نقر: ۱. کندن؛ ۲. سوراخ‌کردن؛ ۳. نواختن؛ ۴. کوبش، کوفتن؛ ۵. کنده‌کاری.

نقرس: التهاب‌مفصل، دردپا.

نقره: ۱. سیم، فضه، لجین؛ ۲. خالص، ناب، ناسره.

نقره‌گون: سپیدرنگ، سپیدفام، سپیدگونه، نقره‌فام.

نقش: ۱. پرتره، پیکره، ترسیم، تصویر، تمثال، شکل، شمایل، صورت، طرح، عکس، نگار، نگاره؛ ۲. اثر، رد، نشان؛ ۳. رل، کار، وظیفه.

نقش‌بند: رسام، مصور، نقاش، نقش‌ساز، نقشگر، نقشگزار.

نقش‌پذیر: ۱. اثرپذیر، متاثر؛ ۲. منقوش.

نقش‌پرداز: ۱. رسام، مصور، نقاش؛ ۲. دخیل.

نقش‌دار: پرنقش، منقش، منقوش.

نقش‌طرازی: مصوری، نقاشی، نقشگری.

نقشه: ۱. اطلس، الگو، پروژه، طرح، نمودار؛ ۲. خیال، رای، عزم، قصد، مقصود، منوی، نظر، نیت؛ ۳. دسیسه؛ ۴. زمینه.

نقشه‌ریزی: ۱. طرح‌ریزی، نقشه‌کشی؛ ۲. برنامه‌ریزی.

نقشه‌کش: رسام، طراح.

نقشه‌کشی: ۱. رسامی، رسم، طراحی؛ ۲. برنامه‌ریزی؛ ۳. توطئه‌چینی، دسیسه.

نقص: خرابی، خرده، شایبه، صدمه، عیب، کاستی، کاهش، کمبود، کمی، نارسایی، نقصان.

نقصان: ۱. قلت، کاستی، کاهش، کسری، کمی؛ ۲. شایبه، منقصت، نقص، نقیصه ≠ افزایش، کمال.

نقض: ابطال، اقاله، انهدام، بطلان، حذف، رد، شکستن، عهدشکنی، فسخ، لغو، نسخ، نکول، ویرانی ≠ ابرام.

نقض‌عهد: پیمان‌شکنی، تخلف، خلف‌وعده، عهدشکنی، عهدگسلی، نبذ.

نقطه: ۱. نشانه؛ ۲. جا، محل، مکان، ناحیه؛ ۳. کانون، مرکز؛ ۳. نکته.

نقطه‌اتکا: تکیه‌گاه، گرانیگاه، مرکزثقل.

نقطه‌دار: منقوط ≠ غیرمنقوط.

نقل: ۱. شیرینی؛ ۲. گزک، مزه؛ ۳. چاشنی.

نقل: ۱. انتقال، جابجایی، حمل؛ ۲. حکایت، داستان، قصه؛ ۳. بازگویی، گزارش؛ ۴. ترجمان، ترجمه، تعبیر، تفسیر؛ ۵. بیان، روایت؛ ۶. بازگو، بازگویی، ذکر.

نقل‌مکان: جابجایی، سفر، عزیمت، کوچ.

نقلی: ۱. تنگ، کوچک؛ ۲. جالب، ظریف.

نقمات: انتقام‌جویی‌ها، خونخواهی‌ها، کینه‌جویی‌ها.

نقمت: ۱. سرزنش، عتاب، معاتبه؛ ۲. عذاب، عقوبت، کینه‌کشی.

نقی: برگزیده، پاک، پاکیزه، ناب، نظیف.

نقیب: پیشوا، رئیس، سرپرست، سرور، عمید، قاید، مهتر.

نقیصه: ۱. کاستی، کمی؛ ۲. علت، عیب، نقص، نقصان.

نقیض: خلاف، ضد، عکس، مخالف، مقابل، ناسازگار، ناماننده ≠ ماننده.

نکاح: ازدواج، پیوند، تزویج، زناشویی، عروسی، وصلت ≠ طلاق.

نکاح‌موقت: صیغه ≠ نکاح‌دائم.

نکال: آزار، اذیت، شکنجه، عقوبت.

نکبت: ادبار، بدبختی، تنگی، تیره‌بختی، تیره‌روزی، خواری، ذلت، رنج، سیه‌روزی، ضراء، فلاکت، مصیبت، نحوست، وبال ≠ سعادت.

نکبت‌آلود: فلاکت‌بار، مفلوکانه، منحوس، نکبت‌بار.

نکبت‌بار: ۱. فلاکت‌آمیز، مفلوکانه، منحوس، نکبت‌آلود؛ ۲. پرمشقت، رنجبار.

نکته: ۱. مساله، مضمون، مطلب؛ ۲. دقیقه، لطیفه؛ ۳. رمز، سر.

نکته‌بین: باریک‌بین، دقیق، نکته‌دان، نکته‌سنج.

نکته‌بینی: باریک‌بینی، دقت، نکته‌گیری.

نکته‌دان: باهوش، ظریف، نکته‌سنج، نکته‌سنج.

نکته‌سنج: باریک‌بین، خوش‌طبع، دقیق، ظریف، ظریف‌طبع، نکته‌پرداز، نکته‌دان، نکته‌گیر.

نکته‌سنجی: باریک‌بینی، نکته‌پردازی، نکته‌دان.

نکته‌گیر: خرده‌گیر، منتقد، ناقد، نقاد، نکته‌سنج.

نکته‌گیری: اعتراض، انتقاد، خرده‌گیری، خرده‌گیری، نقد.

نکره: ۱. ناشناس؛ ۲. نتراشیده، نخراشیده؛ ۳. بی‌ادب، رکیک.

نکس: ۱. سرنگونی، واژگونی؛ ۲. بازگشت، رجعت، عود.

نکو: خوب، مساعد، مناسب، نیک، نیکو ≠ بد.

نکورو: جمیل، خوب‌رو، خوش‌سیما، خوشگل، زیبا، صبیح، قشنگ ≠ زشت‌رو.

نکول: استنکاف، اعراض، انکار، تخطی، خودداری، رد، نقض، واخواهی ≠ قبول.

نکوهش: بدگویی، توبیخ، زخم‌زبان، سرزنش، سرکوفت، شماتت، قدح، مذمت، ملامت ≠ ستایش.

نکوهیده: بد، ذمیمه، زشت، مذموم، مطرود، مکروه، ناپسندیده، نادلپسند، ناستوده، نامقبول ≠ ستوده.

نکهت: بو، بوی‌دهان، رایحه، شمیم، عطر.

نگار: ۱. بت، دلبر، دلداده، صنم، محبوب، معشوق، ول، یار؛ ۲. تصویر، تندیس، طرح، نقاشی، نقش.

نگارخانه: بتخانه، نقش‌خانه، نگارستان.

نگارستان: آتلیه، صورتخانه، نقاشخانه، نگارخانه.

نگارش: ۱. تحریر، کتابت؛ ۲. نگاشتن، نوشتن؛ ۳. ثبت؛ ۴. تالیف.

نگارگر: صورتگر، طراح، مصور، نقاش.

نگارگری: ترسیم، صورتگری، طراحی، نقاشی.

نگارنده: ۱. راقم، کاتب، نویسنده؛ ۲. رسام، مصور، نقاش، نگارگر.

نگاره: ۱. شکل، نقش؛ ۲. طرح؛ ۳. تمثیل.

نگارین: ۱. مزین، منقش، منقوش، نقش‌دار؛ ۲. دلبر، محبوب، معشوق.

نگاشتن: تحریر، ترقیم، کتابت، نگارش، نوشتن ≠ خواندن.

نگاه: تماشا، توجه، دید، دیدار، رویت، عنایت، مشاهده، نظاره، نظر، نگرش.

نگاه‌کردن: تماشا‌کردن، دیدن، رمق، مشاهده‌کردن، نظاره‌کردن، نظر‌کردن، نگریستن.

نگاهبان: ۱. کشیک، مراقب، نگهبان؛ ۲. حارس، حافظ؛ ۳. گماشته.

نگاهبانی: پاس، حراست، حفاظت، مراقبت، نگهبانی.

نگاهدار: پاسبان، حارس، محافظ، مراقب.

نگاهداری: حراست، محافظت، مراقبت، مواظبت، نگهداری.

نگران: ۱. آشفته، پریشان، دلواپس، مشوش، مضطرب؛ ۲. چشم‌براه، منتظر؛ ۳. تماشاگر، ناظر.

نگرانی: ۱. اضطراب، بیم، تشویش، دلواپسی، دلهره؛ ۲. انتظار، چشمداشت.

نگرش: ۱. تماشا، دید، نظاره، نظر، نگاه؛ ۲. اعتنا، التفات، توجه، رعایت، ملاحظه.

نگریستن: تماشا‌کردن، دیدن، مشاهده‌کردن، نظاره‌کردن، نظر‌کردن، نظر‌کردن، نگاه‌کردن.

نگون: ۱. سرازیر، سرنگون، نگونسار، وارو، واژگون؛ ۲. برگشته، خم، خمیده ≠ راست، شق.

نگون‌بخت: بداقبال، بدبخت، شوربخت، فلکزده ≠ خوش‌اقبال، خوشبخت.

نگون‌بختی: بداقبالی، بدبختی، شقاوت، شوربختی ≠ خوشبختی.

نگونسار: ۱. سرنگون، معکوس، نگون، نگونسر، وارو، واژگون؛ ۲. کج، کژ، معوج ≠ راست.

نگونسر: سرنگون، نگونسار، واژگون.

نگهبان: ۱. پاسبان، پاسدار، حارس، داروغه، هارون؛ ۲. پاینده، حافظ، محافظ، مراقب، مستحفظ، نگاهدارنده؛ ۳. دیده‌بان، دیده‌ور، قراول، کشیک، گشتی، نگاهبان؛ ۴. پشتیبان، حامی، طرفدار؛ ۵. دربان، سرایدار.

نگهبانی: پاسبانی، پاسداری‌دیده‌بانی، حراست، حمایت، محارست، محافظت، مراقبت، مواظبت.

نگهداری: ۱. حفاظت، حفظ، صیانت؛ ۲. پاسداری، حراست، محارست، محافظت، وقایت؛ ۲. توجه، مراقبت، مواظبت؛ ۵. بازداری، ضبط، کف؛ ۵. پرستاری، سرپرستی.

نگین: ۱. خاتم، مهر؛ ۲. انگشتری.

نم: آغار، تر، تری، خیس، شبنم، مرطوب، نداوت، نمدار، نمناک ≠ خشک.

نم‌کرده: رفیقه، مترس، معشوقه، نشمه.

نم‌نم: اندک‌اندک، خرده‌خرده، ریزریز، نم‌نمک.

نما: ۱. ظاهر، نمود؛ ۲. شاخص؛ ۳. جبهه، منظره؛ ۴. رویش، نمو؛ ۵. توان، قوه.

نماد: تمثیل، رمز، سمبل، نمودار.

نماز: دعا، صلات، فریضه، نیایش.

نمازخوان: مصلی، نمازباره، نمازکن، نمازگر، نمازگزار، نمازی.

نمازگاه: سجده‌گاه، مسجد، مصلی، نمازخانه.

نمازگزار: ماموم، مصلی، نمازخوان، نمازکن، نمازگر، نمازی.

نمام: بدگو، خبرچین، سخن‌چین، غماز، مفتری، ناسزاگو، واشی، واشیه، همام.

نمامی: بدگویی، تضریب، تهمت، خبربری، دوبهمزنی، سخن‌چینی، سعایت.

نمایان: آشکار، باهر، پدید، پدیدار، پیدا، جلوه‌گر، ظاهر، علنی، متجلی، محسوس، مشهود، معلوم، نمودار، واضح، هویدا ≠ مخفی، ناپیدا.

نمایش: ۱. ارائه، عرضه، نمود؛ ۲. تئاتر، تعزیه‌گردانی، شبیه؛ ۳. بروز، جلوه، خودنمایی.

نمایندگی: ۱. آژانس، شعبه؛ ۲. وکالت؛ ۳. کارگزاری.

نماینده: ۱. عامل، قایم‌مقام، کارگزار، مباشر؛ ۲. وکیل؛ ۳. شاخص، نمودار.

نمدار: رطوبت‌دار، مرطوب، نمسار، نمناک، نمور.

نمدمال: نمدگر.

نمره: ۱. شماره؛ ۲. رقم، شمار، عدد.

نمسار: نمدار، نمناک، نمور ≠ خشک.

نمط: اسلوب، جور، جور، روال، روش، سیاق، شق، شیوه، طرز، طریقه، گونه، نحو، وجه.

نمک‌بحرام: حق‌نشناس، خائن، خیانت‌پیشه، کفور، ناسپاس، نمک‌نشناس ≠ حق‌شناس، نمک‌شناس.

نمک‌بحرامی: حق‌نشناسی، کفران، ناسپاسی ≠ حق‌شناسی.

نمک‌سود: نمکدار، نمک‌زده، نمکین.

نمک‌شناس: حق‌شناس، سپاسدار، سپاسگزار، شاکر، قدردان، قدرشناس، ممنون ≠ ناسپاس، نمک‌نشناس.

نمک‌ناشناسی: حق‌نشناسی، کفران، ناسپاسی، نمک‌بحرامی ≠ حق‌شناسی.

نمک‌نشناس: حق‌ناشناس، ناسپاس، نمک‌بحرام ≠ حق‌شناس، سپاسگزار.

نمکدار: پرنمک، شور، نمک‌زده، نمک‌سود، نمکی، نمکین ≠ بی‌نمک.

نمکزار: ۱. نمکسار، نمکستان، نمک‌لاخ، نمک‌لان؛ ۲. شوره‌زار، کویر، لم‌یزرع.

نمکی: شور، نمکدار، نمک‌سود، نمکین ≠ بی‌نمک.

نمکین: ۱. بانمک، شور، نمکدار؛ ۲. تودل‌برو، ملیح.

نمگین: مرطوب، نمدار، نمسار، نمناک، نموک.

نمل: مور، مورچه.

نمناک: تر، مرطوب، نم، نم‌دار، نمسار.

نمو: ۱. رشد، رویش، نشو، نما؛ ۲. بالش.

نمود: بروز، پدیده، جلا، جلوه، رونق، علامت، مظهر، نمایش.

نمودار: ۱. جدول، دیاگرام، طرح، منحنی، نقشه، نمونه؛ ۲. آشکار، پدیدار، پیدا، ظاهر، مشهود، نمایان، هویدا؛ ۳. سند، شاهد، علامت، نماد، نماینده.

نمودن: ۱. ارائه، عرضه‌کردن، نشان‌دادن، نمایاندن، نمایش‌دادن؛ ۲. آشکار‌کردن، برملا‌کردن، فاش‌کردن؛ ۳. انجام‌دادن،‌کردن.

نمور: مرطوب، نمدار، نمسار، نمگین.

نمون: ۱. رمز، سمبل، نماد؛ ۲. مانند، مثل.

نمونه: ۱. الگو، سرمشق، مدل؛ ۲. اسوه؛ ۳. انموذج، شبیه، مانند، مثل، همانند؛ ۴. قیاس، نمودار.

ننر: ۱. بی‌مزه، لوس؛ ۲. بی‌ادب، بی‌تربیت ≠ مودب.

ننگ: بدنامی، بی‌آبرویی، خفت، رسوایی، روسیاهی، سرشکستگی، عار، فضاحت ≠ افتخار، نام.

ننگ‌آور: بدنام، رسوا، روسیاه، شرم‌آور، مفتضح ≠ افتخارآفرین.

ننگین: بدنام، رسوا، روسیاه، زشت، شرم‌آور، فضاحت‌بار، فضیح، قبیح، مفتضح.

ننو: گهواره، مهاد، مهد.

ننه: ۱. بی‌بی، جده، مادربزرگ؛ ۲. مادر، مامان، والده؛ ۳. خدمتکار، مستخدمه.

نو: ابتکاری، بدیع، بکر، تازه، جدید، طرفه، طری، طریف، مدرن، نوین ≠ قدیم، کهنه.

نوا: ۱. آواز، آوا؛ ۲. ناله؛ ۳. پرده، مقام؛ ۴. آذوقه، خوراک، غذا.

نوآموز: ۱. مبتدی، نوچه، نوزخمه؛ ۲. دانش‌آموز، شاگرد.

نوآور: ۱. مبتکر، مبدع، مخترع؛ ۲. متجدد، نوآفرین.

نوآوری: ابتکار، ابداع، اختراع، بدعت، نوآفرینی.

نوا: ۱. آوا، آواز، آهنگ، آهنگ، ترنم، دستان، دستگاه، سرود، لحن، مقام، ملودی، موسیقی، نغمه؛ ۲. ثروت، دارایی، مال، هستی؛ ۳. آذوقه، برگ، توشه، خوراک، گذران، معیشت؛ ۴. نواده، نوه؛ ۵. رهن، گروگان، گرو؛ ۲. اسباب، سوروسات.

نواحی: اطراف، اکناف، حدود، حوزه، خطه، کرانه‌ها.

نواخت: ۱. زدن، ضربت؛ ۲. تفقد، دلجویی، ملاطفت، نوازش؛ ۳. سرایش، سرودن؛ ۴. احسان، بر، نکویی، نیکی؛ ۵. انعام، بخشش، کزم.

نواختن: ۱. دلجویی‌کردن، ملاطفت‌کردن، موردتفقدقراردادن، نوازش‌کردن؛ ۲. به‌نوادرآوردن، ساززدن؛ ۳. زدن.

نواده: فرزندزاده، نبیره، نتیجه، نواسه، نوه.

نوار: ۱. کاست؛ ۲. باند، روبان؛ ۳. رشته.

نوازش: تفقد، دلجویی، شفقت، مرحمت، ملاطفت، مهربانی، نواخت.

نوازنده: خنیاگر، رامشگر، ساززن، مطرب، مغنیه، موسیقی‌نواز، موسیقیدان.

نواساز: آهنگ‌ساز، تصنیف‌ساز، خنیاگر، رامشگر، مطرب، نوازنده.

نواشناسی: موزیک، موسیقی.

نواگر: خنیاگر، رامشگر، ساززن، مطرب، مغنی.

نوال: بهره، دهش، عطا، نصیب.

نواله: روزی، طعمه، لقمه، وظیفه.

نواله‌خور: روزی‌خوار، وظیفه‌خور.

نوان: ۱. ضعیف، لاغر، ناتوان، نحیف؛ ۲. خمیده، گوژ؛ ۳. نالان؛ ۴. لرزان.

نوایب: آلام، شداید، مشقات، مصایب.

نوبالغ: مراهق، نوجوان.

نوباوگی: بچگی، صباوت، طفولیت، کودکی، نوجوانی.

نوباوه: اندک‌سال، بچه، خردسال، صغیر، طفل، کم‌سال، کم‌سن، کودک، نابالغ، نارسیده، نوبر، نوجوان.

نوبت: ۱. پاس، دور، دوره، فصل، موسم، هنگام؛ ۲. تناوب، سیر، گردش؛ ۳. بار، دفعه، نوبه، وهله؛ ۳. اقبال، دولت؛ ۴. فرصت، مجال؛ ۵. نقاره.

نوبت‌زن: نقاره‌چی، نوبتی.

نوبر: ۱. تازه‌رسیده، نوباوه، نورس؛ ۲. طرفه.

نوبنیاد: تازه‌بنیاد، جدیدالاحداث، جدیدالتاسیس، نوبنیان، نوپا ≠ قدیم‌الاحداث.

نوبه: ۱. نوبت؛ ۲. تب، مالاریا.

نوپا: ۱. نوخاسته، نوخیز، نوزاد؛ ۲. نوچه؛ ۳. نوبنیاد.

نوپرداز: تازه‌گو.

نوپردازی: ابداع، تازه‌گویی.

نوپرست: متجدد، نوگرا ≠ کهنه‌پرست، کهنه‌گرا، مرتجع.

نوجوان: برنا، جوان، شاب، طفل، کودک، نوبالغ، نوخاسته، نورسته ≠ پیر.

نوجوانی: برنایی، شباب، طفولیت، کودکی، نوباوگی، نوخاستگی ≠ پیری.

نوچه: پادو، تازه‌کار، زیردست، شاگرد، نوآموز، نوپا، نوخاسته، نوزخمه، نوکار.

نوحه: تعزیه، رثا، سوگ‌سرود، فغان، مرثیه، مصیبت، مویه ≠ سرود.

نوحه‌خوانی: سوگ‌سرایی، سوگواری، مرثیه، نوحه‌سرایی، نوحه‌گری.

نوخاستگی: نوباوگی، نوجوانی، نوخیزی.

نوخاسته: طفل، نوباوه، نوجوان، نوخیز، نوشکفته.

نوخط: برنا، ساده، طفل، نوجوان.

نودولت: تازه‌به‌دوران‌رسیده، نوکیسه.

نور: ۱. پرتو، تابش، تلاء‌لو، روشنایی، سو، ضیاء، فروغ؛ ۲. شعاع ≠ تاریکی، ظلمت.

نورافشان: پرتوافکن، فروغ‌بخش، نوربخش، نورپاش، نورگستر.

نورافکن: ۱. پروژکتور؛ ۲. پرتوافکن، نورافشان.

نورانی: افروزنده، تابناک، درخشان، روشن، فروزان، منور ≠ تاریک، ظلمانی.

نورپاش: پرتوافکن، نورافشان، نوربخش، نورگستر.

نورچشم: دردانه، عزیز، فرزند، نوردیده.

نورد: ۱. تاب، چین؛ ۲. پیچنده، لاپیچ؛ ۳. اندوخته، ذخیره؛ ۴. جنگ، رزم، کلنجار، ناورد، نبرد.

نوردار: روشن، منور، منیر، نورانی ≠ مستنیر.

نوردیده: عزیز، فرزند، نورچشم.

نورس: نوبر، نوشکفته، نوظهور.

نورسته: ۱. نوخاسته، نوشکفته، نونهال؛ ۲. جوان، نوجوان.

نوره: آهک‌زرنیخ، واجبی.

نوساز: تازه‌ساز، جدیدالبناء، نوساخت، نوساخته ≠ قدیمی‌ساز.

نوسازی: بازسازی، تعمیر، مرمت.

نوسان: ۱. ارتعاش، اهتزاز، تکان، جنبش، لرزش؛ ۲. تغییر؛ ۳. افت‌وخیز.

نوش: ۱. آشامیدن، گساردن؛ ۲. گوارا، مهنا؛ ۳. شهد؛ ۴. انوشه، جاوید، جاویدان؛ ۵. پادزهر، تریاق ≠ نیش.

نوش‌کردن: آشامیدن، گساردن، نوشیدن.

نوشابه: ۱. آشامیدنی، شربت، نوشیدنی؛ ۲. شراب، مشروب.

نوشت‌افزار: قلم‌وکاغذ، لوازم‌التحریر.

نوشتن: تحریر، ترقیم، رقم‌زدن، کتابت، نگاشتن ≠ خواندن.

نوشته: اثر، خط، دستخط، رقعه، رقیمه، عریضه، کاغذ، کتیبه، مراسله، مرقوم، مرقومه، مسطور، مکتوب، مندرج، منشور، نامه، نبشته ≠ گفته.

نوشخند: تبسم، شکرخند، لبخند ≠ نیشخند.

نوشخوار: ۱. شادخوار، نوشگوار؛ ۲. خوش‌خوراک، خوش‌غذا.

نوشدارو: پازهر، پادزهر، تریاق، تریاک، فادزهر، مرهم ≠ زهر.

نوشکفته: تازه‌شکفته، نوخاسته، نودمیده، نورس، نورسته، نورسیده ≠ پژمرده.

نوشه: ۱. گوارا، نوش؛ ۲. پایا، پایدار، جاوید، جاودان؛ ۳. خرم، خوشحال، شاد؛ ۴. خوشبخت.

نوشیدن: آشامیدن، خوردن، درکشیدن، گساردن، نوش‌کردن.

نوشیدنی: آشامیدنی، شربت، نوشابه.

نوشین: شیرین، گوارا، ملایم.

نوظهور: ۱. بدیع، تازه، نو؛ ۲. نوآمده، نورس.

نوع: ۱. سنخ، صنف، قسم، گونه؛ ۲. جنس، جور، رقم، روش، سیاق، طرز، قبیل، قسم، قماش؛ ۳. تیره، گونه.

نوع‌پروری: احسان، نوع‌پرستی، نوع‌دوستی.

نوفه: ۱. پارازیت، خش‌خش؛ ۲. سروصدا.

نوکار: تازه‌کار، کارآموز، مبتدی، نوپیشه، نوچه ≠ آزموده، کهنه‌کار.

نوک: ۱. نیش؛ ۲. منقار، نول؛ ۳. راء‌س، سر، فرق، قله؛ ۴. انتها، بن، بیخ، ته، ته، تی.

نوکر: پادو، پیشخدمت، چاکر، خادم، خدمتکار، خدمتگزار، عبد، غلام، گماشته، مستخدم، هندو ≠ ارباب، کنیز.

نوکیسه: تازه‌بدوران‌رسیده، ندیدبدید، نودولت.

نوگرا: تجددگرا، روشنفکر، متجدد، مدرن، مدرنیست، منورالفکر ≠ کهنه‌گرا، مرتجع.

نوگل: ۱. شکوفه، غنچه؛ ۲. نوجوان.

نوم: چرت، خفتن، خواب، رویا ≠ بیداری، یقظه.

نومید: دلسرد، مایوس، ناامید، ناکام، وازده ≠ امیدوار.

نومیدی: حرمان، دلسردی، ناامیدی، ناکامی، یاس ≠ امیدواری.

نوند: ۱. پیک، خبرآور، قاصد؛ ۲. تندپا، تندرو، جلد ≠ کند.

نوه: فرزندزاده، نبیره، نواده.

نوی: بداعت، تازگی، تجدید، جدت، طرفگی ≠ کهنگی.

نوید: بشارت، خبرخوش، مژده.

نویدبخش: بشارت‌ده، بشارت‌رسان، بشیر، مبشر، مژده‌رسان، نویدگر.

نویسندگی: کتابت، منشیگری.

نویسنده: ۱. ادیب، مصنف؛ ۲. دبیر، راقم، کاتب، محرر، منشی، نگارنده، وراق ≠ خواننده.

نویسه: حرف.

نوین: تازه، جدید، مدرن، نو ≠ قدیم.

نه: خیر، لا، نی ≠ آری، بلی.

نهاد: ۱. اداره، بنیاد، سازمان، موسسه؛ ۲. اساس، پایه؛ ۳. آفرینش، خلقت، فطرت؛ ۴. طینت، جبلت، جوهره، خمیره؛ ۵. باطن، درون، ذات، ضمیر؛ ۶. سرشت، طبع، طبیعت، عریکه، غریزه، مزاج؛ ۷. سجیه، سیرت، منش؛ ۸. رسم، سنت؛ ۹. وضع، هیئت؛ ۱۰. ترتیب، قرار، قرارداد، مواضعه؛ ۱۱. ادا، پرداخت، تادیه، گزارش.

نهار: ۱. روز، یوم؛ ۲. ناشتا؛ ۳. تن‌گدازی، گدازش، لاغری؛ ۴. کاهش ≠ لیل.

نهادن: ۱. قراردادن، گذاشتن، نصب‌کردن؛ ۲. مقرر‌کردن، مواضعه‌کردن، وضع‌کردن، وضع؛ ۳. قرارگذاشتن، قرادادبستن، معاهده‌بستن؛ ۴. تعیین‌کردن، معین‌کردن؛ ۵. ادا‌کردن، پرداختن ≠ برداشتن.

نهال: ۱. درختچه، درخت، شجر، گیاه؛ ۲. بستر، تشک‌نهالی؛ ۳. شکار، کنین.

نهالی: بستر، تشک، رختخواب، فراش، نهال، نهالین ≠ روانداز.

نهامی: ۱. آهنگر، حداد، نهامین؛ ۲. درودگر، نجار.

نهان: باطن، پنهان، پوشیده، خفا، خفی، غیب، قایم، کتم، مختفی، مخفی، مضمر، ناآشکار، نامرئی، نهفته ≠ آشکار، آشکارا، ظاهر، هویدا.

نهان‌کردن: اختفا، استتار، پنهان‌کردن، پوشاندن، پوشیدن، مخفی‌کردن، نهفتن ≠ آشکار‌ساختن.

نهانگاه: بزنگاه، کمینگاه، مخفی‌گاه، مکمن، نخیزگاه.

نهانی: پنهانی، خفی، درخفا، زیرجلکی، محرمانه، مخفیانه ≠ آشکارا.

نهایت: آخر، اختتام، انتها، پایان، خاتمه، ختام، عاقبت، غایت، فرجام ≠ بدایت.

نهایی: آخرین، پایانی، غایی، واپسین ≠ آغازین.

نهب: ایلخانی، تاراج، تالان، چپاول، چپو، حمله، غارت، غنیمت، یغما.

نهج: اسلوب، جور، حالت، راه، روال، رویه، طرز، طور، گونه، مسلک، منوال، نحو، وضع.

نهر: ۱. جدول، جویبار، جوی؛ ۲. جیحون، رود.

نهضت: اغتشاش، انقلاب، جنبش، حرکت، خیزش، شورش، غائله، قیام.

نهفتن: اختفا، پنهان‌کردن، پوشاندن، پوشیدن، مخفی‌کردن، نهان‌کردن ≠ افشا، فاش‌کردن.

نهفته: پنهان، پوشیده، راز، مختفی، مخفی، مخفی، مستتر، مستور، مکتوم، ناآشکار، ناپدید، ناپیدا، نهان ≠ آشکار، بارز، پیدا، ظاهر، مرئی، مشهود، هویدا.

نهمار: ۱. بسیار، بی‌حد، بی‌شمار، بی‌مر، بی‌نهایت، زیاد، فراوان، کثیر، وافر؛ ۲. به‌راستی، حقیقتاً، کاملاً، واقعا؛ ۳. مدام، همواره، همیشه.

نهمت: ۱. احتیاج، حاجت، نیاز؛ ۲. آرزو؛ ۳. اهتمام، سعی، کوشش، همت.

نهنگ: تمساح، وال.

نهوض: ۱. رحلت، عزیمت، کوچ؛ ۲. جنبش، حرکت، نهضت.

نهی: ۱. بازداشت، جلوگیری، منع؛ ۲. بازداشتن، نهی‌کردن ≠ امر.

نهیب: ۱. بانگ، داد، فریاد، نعره؛ ۲. بیم، ترس، وحشت، هراس؛ ۳. سطوت، عظمت، هیبت.

نی: ۱. شهنا؛ ۲. قلم؛ ۳. کبر؛ ۴. خیر، نه.

نی‌زن: زامر، زمار، نای‌زن، نای‌نواز، نایی، نی‌نواز.

نی‌نواز: زامر، زمار، نای‌زن، نای‌نواز، نایی، نی‌زن.

نیا: پدربزرگ، جد، سلف، نیاکان، نیاک.

نیابت: جانشینی، قائم‌مقامی، معاونت، نایبی، وکالت.

نیاز: ۱. احتیاج، اقتضا، تلنگ، تمنا، حاجت، دربایست، درخواست، ضرورت، لزوم، نذر، وسن؛ ۲. نذری؛ ۳. تحفه؛ ۴. اظهارعشق ≠؛ ۴. ناز.

نیازمند: تهی‌دست، حاجتمند، درویش، عایل، گدا، محتاج، مستمند، مسکین، مفتقر ≠ بی‌نیاز، غنی.

نیازمندی: احتیاج، افلاس، بینوایی، حاجت، دربایست، فاقه، فقر ≠ بی‌نیازی، غنا.

نیاکان: آباء، اجداد، اسلاف، پدران، نیا، نیاگان ≠ اخلاف.

نیاک: جد، سلف، نیا.

نیام: پوشش، غلاف.

نیایش: آفرین، پرستش، دعا، سبحه، طاعت، عبادت، عبودیت، مناجات، نماز، ورد.

نیت: آهنگ، اندیشه، باطن، ضمیر، عزم، عزیمت، غرض، فکر، قصد، مراد، مقصد، میل، نقشه.

نیر: تابناک، تابنده، روشن، روشنی‌بخش، منور، منیر، نورانی.

نیران: جهنم، دوزخ، سقر، نار، هاویه ≠ بهشت.

نیرنج: ۱. حقه، فسون، کلک، مکر، نیرنگ؛ ۲. افسون، جادو، سحر.

نیرنگ: افسون، تزویر، تغابن، حقه، حقه، حیله، خدعه، دستان، دغا، ریو، شید، شیله‌پیله، طلسم، فریب، فریب، فسون، فسوس، گول، مکر.

نیرنگ‌باز: جادوگر، حقه‌باز، حیله‌گر، شارلاتان، شعبده‌باز، فریبنده، محتال، مکار.

نیرو: توان، توانایی، زور، طاقت، قدرت، قوا، قوت، قوه، کارمایه، مقاومت، یارا.

نیروبخش: انرژی‌زا، مقوی، نیروزا.

نیرومند: باقوت، بانیرو، پرزور، پرزور، پرقوت، توانا، زورمند، قوی، قوی، قوی‌جثه، مقتدر ≠ ضعیف.

نیز: ایضاً، باز، هم، همان، همچنین.

نیزار: بیشه، بیشه‌زار، نیستان.

نیزه: خنجر، دشنه، رمح، زوبین، شمشیر.

نیست: تلف، زایل، قلع‌وقمع، محو، مضمحل، معدوم، منهدم، نابود، نیستی، هلاک.

نیستان: بیشه‌زار، غابه، نیزار.

نیستی: اضمحلال، تباهی، زوال، عدم، فقر، فنا، لاوجود، مرگ، نابودی، نبود، نیست، هلاکت ≠ هستی.

نیش: ۱. نشتر، نیشتر؛ ۲. زخم؛ ۳. نوک ≠ نوش.

نیش‌وکنایه: زخم‌زبان، سرزنش، طعنه.

نیشتر: نشتر، نیش.

نیشدار: اهانت‌آمیز، تند، زننده، کنایه‌آمیز، گزنده.

نیک: ۱. خوب، نکو، نیکو، هژیر؛ ۲. خوش، مطبوع؛ ۳. پسندیده، ستوده، مستحسن؛ ۴. زیبا، ظریف؛ ۵. تمام، کامل؛ ۶. بسیار، خیلی، زیاد، سخت ≠ بد، ناپسند.

نیکا: حبذا، خنکا، خوشا ≠ وای، بد.

نیک‌اختر: بختیار، خوش‌اقبال، خوش‌شانس، خوش‌طالع، سعید، نیکبخت ≠ بداقبال، سیه‌روز.

نیک‌اندیش: خیراندیش، خیرخواه، مصلح، نیک‌سگال، نیک‌فطرت ≠ بداندیش، بدسگال.

نیک‌بخت: بختیار، خوش‌اقبال، خوشبخت، دولتمند، سعادتمند، نیک‌اختر ≠ بداختر، بدبخت.

نیک‌پی: خوش‌قدم، خوش‌یمن، مبارک‌پی، میمون ≠ بدقدم.

نیک‌خصلت: خوش‌خلق، خوشخو، نیک‌خصال، نیک‌خلق، نیک‌سیرت ≠ بدخصلت.

نیک‌خلق: خوش‌اخلاق، خوش‌خلق، خوشخو، فرشته‌خو، نیک‌خصلت، نیک‌سیرت، نیکوخصال ≠ بدخلق.

نیکخو: باعاطفه، خوش‌خلق، خوشخو، مهربان، نرم‌خو، نیک‌خلق، نیک‌سیرت ≠ بدخو.

نیکخواه: خوش‌فطرت، خیراندیش، مصلح، نیک‌دل، نیک‌سرشت، نیک‌سگال، نیک‌فطرت، نیک‌نفس ≠ بدخواه.

نیکخویی: خوش‌اخلاقی، خوش‌خلقی، خوشخویی، مهربانی ≠ بداخمی، بدخلقی، بدخیمی، ترشرویی، ترشرویی، تندخویی، درشتخویی، زشت‌خویی، عبوسی.

نیک‌سرشت: خوب‌سرشت، خوش‌ذات، خوش‌طینت، خوش‌نیت، نیک‌خواه، نیک‌نهاد، نیکوسرشت ≠ بداصل، بدذات، بدطینت، بدنهاد.

نیک‌فال: اقبالدار، اقبالمند، خوش‌شانس، خوش‌طالع ≠ بداقبال، بی‌طالع.

نیک‌فرجام: خوش‌عاقبت، خوش‌فرجام، عاقبت‌بخیر ≠ برعاقبت، بدفرجام.

نیک‌محضر: خوش‌صحبت، خوش‌معاشرت، نیکومحضر ≠ بدمعاشرت.

نیک‌منظر: جمیل، خوبرو، خوشکل، زیبا، شکیل، صبیح، ماهرخ، مهسا ≠ بدمنظر.

نیک‌نهاد: خوش‌فطرت، نیک‌سرشت، نیک‌سیرت، نیکوسرشت، نیکونهاد ≠ بدنهاد.

نیکبخت: خوش‌اقبال، خوشبخت، سعادتمند، سعید، کامیاب، نیک‌اختر، همایون ≠ بدبخت.

نیکبختی: بختیاری، خوشبختی، سعادت، فلاح ≠ بدبختی.

نیکچهر: پریچهر، خوش‌سیما، خوشگل، دلارا، زیبا، قشنگ، ماهرو، مقبول، مه‌جبین، مهوش.

نیکخو: خوش‌اخلاق، خوش‌خلق، خوشخو، نیکوخصال ≠ بدخو.

نیکخواه: خوش‌باطن، خیراندیش، خیرخواه، نیک‌نفس، نیکوسرشت ≠ بدخواه.

نیکخواهی: احسان، خیراندیشی، نیک‌منش ≠ بدخواهی.

نیکخویی: خوش‌اخلاقی، خوشخویی، نیک‌نفس ≠ بدخویی.

نیکروز: خوشبخت، رستگار، سعادتمند، سعید ≠ سیه‌روز.

نیکنام: خوشنام ≠ بدنام.

نیکو: آراسته، بدیع، پاکیزه، پسندیده، جمیل، حسنه، خوب، خوب، خوش، زیبا، شایسته، لعبت، مستحسن، نکو، نیک، نیکوروی، هژیر.

نیکوبیان: خوش‌بیان، خوش‌صحبت، نیکوسخن ≠ بدسخن.

نیکوحال: ۱. تندرست، سالم؛ ۲. خوشحال، خوشوقت ≠ بدحال.

نیکورو: جمیل، خوبرو، زیبا، قشنگ، نکورو ≠ زشت.

نیکوسرشت: خوش‌باطن، نیکخواه، نیک‌سرشت، نیکونهاد ≠ بدسرشت.

نیکوکار: بخشنده، خیر، درستکار، صالح، کریم، محسن، نکوکردار، نیک‌کنش، نیکوکردار ≠ بدکردار.

نیکوکاری: احسان، بخشش، کرم، نکوکرداری، نیک‌کنشی ≠ بدکرداری.

نیکوکردار: خوش‌رفتار، روش، نیک، نیک‌رفتار، نیکوکار ≠ بدکردار.

نیکوگفتار: خوش‌بیان، خوش‌سخن، خوش‌کلام، خوش‌گفتار ≠ بدگفتار.

نیکومحضر: خوش‌سخن، خوش‌گفتار، خوش‌معاشرت، نیکوگفتار ≠ ناخوش‌محضر.

نیکونهاد: خوش‌ذات، خوش‌فطرت، خوش‌قلب، نیک‌خلق، نیک‌سیرت، نیک‌فطرت، نیکوخصال ≠ بدنهاد.

نیکونهادی: خوش‌ذاتی، خوش‌قلبی، نیک‌سرشتی، نیک‌فطرتی، نیک‌نفس ≠ بدنهاد.

نیکویی: ۱. احسان، خوبی، خوبی، نکویی، نیکی؛ ۲. جمال، زیبایی ≠ بدی.

نیکی: احسان، خوبی، خیر، نکویی، نیکویی ≠ بدی.

نیل: ۱. تحصیل، حصول، دستیابی، رسیدن، کسب؛ ۲. بخشش، دهش، عطیه.

نیل‌فام: کبود، نیلگون، نیلی‌رنگ، نیلی.

نیلگون: آبی، ارزق، اغبر، کبود، کبود، نیلی، نیل‌فام.

نیم: ۱. نصفه، نصف، نیمه؛ ۲. میان، وسط.

نیم‌گرم: ولرم ≠ سرد، داغ.

نیمدار: کارکرده، مستعمل ≠ نو.

نیمروز: ۱. ظهر؛ ۲. خاور، مشرق ≠ ۱. پسین؛ ۲. باختر.

نیمه: ۱. شقه، نصف، نصفه، نیم، نیمه، یک‌دوم؛ ۲. نیمچه.

نیو: پهلوان، دلیر، شجاع، قهرمان، گرد، یل.

نیوشا: ۱. سروش؛ ۲. مستمع؛ ۳. حرف‌شنو، سامع، شنوا.

نیوشنده: سامع، شنونده، مستمع، نیوشا.

نیوه: افغان، زاری، لابه، ناله.

ستاره نجفیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی