چطوری ایرانی؟
دانشمندی دیگر ترور شد. آمریکاییها او را بهتر میشناختند، اسمش را گذاشته بودند: « صندوقچه اسرار» برنامه هسته ای.
نتانیاهو به او گفته بود: مغز متفکر برنامه هسته ای .
او در فهرست تحریم شورای امنیت بود.
نامردی و زبونی در ذات دشمن ماست، ازو انتظاری بیش ازین نیست، بار اولش هم نیست. مهم این است که «ما کجا بایستیم.»
خبر ترور هموطنت چقدر برایت مهم بود ایرانی؟
آنها که ازین خبر سوختند و خشمشان بر دشمنشان بیشتر شد و عزم همت و پیشرفت و مبارزه در آنها قویتر شد، که هیچ! طوبی لهم و حسن مآب.
اما آنها که بخاطر کینه از سپاه زیرلب خندیدند، یا گفتند «حالا مگر که بود؟»، یا گفتند «مگر خود اینها دنبال شهادت نیستند!؟» یا بیتفاوت گذشتند، روی سخنم با آنهاست . دقایقی تفکر کنید: میتوانید تصور کنید تیمی از کشورتان برود مثلا در آمریکا و یک دانشمند آمریکایی را، درست مقابل دانشگاه آکسفورد به رگبار ببندد و او را، در حالیکه مثلا برگه های امتحانی دانشجویانش در دستش بوده، غرق به خون بر زمین اندازد .
او را تصور کن در میان خون و کاغذ، مظلومانه بیدون آنکه جنگی کرده باشد، تصور کن امروز تولد دخترش هم بوده و او برایش یک ساعت کوکی خرسی شکل خریده بوده و الان آن هم چند متر آنطرفتر افتاده و دارد زنگ میزند!
واقعا ازین تصاویر چه حسی به شما دست میدهد؟ عمق وجودت بر مظلومیت این استاد و این پدر نمیسوزد؟ از کشورت که چنین تراژدی غم انگیزی رقم زده، متنفر نمیشوی؟ تا صبح بر مظلومیت آن استاد نمیگریی؟ تا مدتها شمع بدست ، عذرخواه از آمریکا و برائتجو از وطنت، پشت در سفارت سوئیس سر پایین نمیاندازی؟
اگر جوابت منفیست، بدان انسانیت از وجودت رخت بربسته که از کشتن بیگناهان، خصوصا فرهیختگانی که برای خوب زیستن عمری زحمت کشیده اند، حسی در تو بوجود نمیآید. اما اگر جوابت مثبت است، پس بیا و مظلومیت کشورت را ببین، بیا و ببین باز آنها با نامردی آمدند و بدون جنگی یکی از بزرگان ما را کشتند، در کمال وقاحت و بیشرمی. این کشور تو نیست که دست به ترور در خاک کشوری دیگر زده، این دست جنایتکار صهیونیزم است که به خون هموطن تو آغشته شده، آنهم در عمق خاک کشورت. پس بیا و دست دوستی از گردن تمدن خونخوار غرب بردار و چهره واقعی اش را ببین و از او دفاع نکن، بر چهره پلیدش خدو بینداز و روی از او برگردان، بیا با کینه ای مقدس قدم در جبهه مبارزه با این تمدن ظالم بگذار، جبهه ای که زنده و کشته ات در آن رستگار است و هرگز پشیمان نخواهی شد.
ستاره نجفیان-7/9/1399 روزی که دانشمند هسته ای محسن فخری زاده بشهادت رسید