خودکار ستاره دار

میزبان این صفحات خودکار من است

خودکار ستاره دار

میزبان این صفحات خودکار من است

وبلاگ شخصی من شما را با تراوشات خودکار من آشنا میسازد و این شمایید که تصمیم میگیرید در کنار او بمانید یا او را با افکارش تنها بگذارید.

آخرین نظرات

سگوَری

اگر روزی در خیابان بوعلی قم با یک "سگوَر" مواجه شوید، چه میکنید؟ میپرسید سگوَر دیگر چیست؟ در جستجوی گوگل که آن را بنویسید، در قسمت نتیجه­ های مرتبط می­نویسد: بشر توله ­سگ، انسان سگ نما، سگهای انسانی. اگر نشنیده ­اید بدانید که تمدن غرب حدودا بیست سال است با این پدیده آشناست و در جهان 10000 سگوَر داریم، غالب این افراد مرد و هم­جنس باز هستند و یک رابطه دو نفره است که در آن یکی سگ میشود، ماسک پوزه­ دار تنگی بر صورت دارد و در راه رفتن و غذا خوردن و واق واق کردن همانند سگ عمل میکند، گاهی نیمه برهنه است و گاهی لباسی تنگ و براق همراه با قلاده و زنجیرهایی در بدن.

خب تحلیل شما چیست؟ چرا بشر به چنین جایی رسیده است؟ در اینکه چنین زیستنی انحطاط است و نه پیشرفت، به گمانم خود سگوَرها هم شک نداشته باشند.  نظرات در فضای مجازی حاکی از آنست که برخی اعتقاد دارند این کارها برای بیشتر دیده شدن و لایک گرفتن است. برخی نیز معتقدند این پدیده جاهلیت مدرن است که مقام انسانیت را از انسان گرفته و آن را تبدیل به موجودی بی­ هویت کرده. عده­ ای میگویند این نهایت آزادیست و بهتر از این است که بزور کسی را مسلمان کنی و به بهشت ببری و با اینکار باعث بشوی که دیگران با دین و دیندار موضع خصمانه بگیرند.

          برخی پزشکان معتقدند این رفتارها bdsm است، یعنی به طور ساده به رفتارهای سادیستی (دگرآزاری) و مازوخیستی (آزارخواهی) گفته میشود که طی آن، یک‌نفر با علایق سادیستی با یک‌نفر که علایق مازوخیستی دارد، قرار می‌گذارد که در طول رابطه، فرد سلطه‌گر سلطه‌پذیر را مورد تحقیر و آزار جسمی و روانی قرار دهد. این رابطه‌ای کاملاً توافقی بوده و هر دو طرف لذت می‌برند و راضی به این کارها هستند. (ویکیپدیا)

          روانشناسان برای تحلیل این رفتار میگویند: برای عده ای، تسلیم شدن یا درماندگی به منزله یک راه گریز درمانی است؛ گریز از استرس‌های زندگی، مسئولیت یا احساس گناه . برای عده‌ای دیگر، بودن تحت تسلط یک شخص قوی احتمالاً باعث ایجاد احساس امنیت و حفاظت می‌شود. از طرف دیگر، یک سادیست با داشتن قدرت و تسلط در نقش سرور یا با آزار دادن مازوخیست لذت می‌برد. از نظر آنها درک این موضوع سخت است و از نظر من بسیار هم آسان است!

          من نه روانشناسم و نه جامعه شناس ، اما از نگاه یک انسان که خود نیز نفس دارد و  تمایلات نفس را وجدان میکند و همچنین از نگاه یک مبلغ دین میخواهم به مساله نگاه کنم: مساله اصلی برای دیگرانی که نمیتوانند این رابطه را درک کنند، طرف سلطه پذیر در این رابطه است وگرنه بشر از ابتدای پیدایشش با انسانهای سلطه­ گر­ روبرو بوده است و میل به ظلم کردن و تسلط خشونت آمیز در بین همه ما شناخته شده و قبحش ریخته است. به نظر من این سلطه پذیری بر دو پایه اساسی بنا شده است، اول آزادی و دوم لذت طلبی. در مورد پایه اول باید بگویم خود، شامل دو خصیصه مهم است، و آن اینکه اولا: هر انسانی البته در چارچوب قانون و نظم اجتماعی آزاد است هرگونه که میپسندد زندگی کند و دوم اینکه:  انتخاب هر انسانی بسیار محترم است و کسی حق انتقاد و سرزنش مدل انتخابی او را ندارد. در غرب سالهاست این رفتار جای خودش را محکم کرده که "هر کس هر چه دوست دارد باارزش است"، آنها بارها و بارها به یکدیگر میگویند: "خودت باش!" و این تفکر در واقع به نفوس انسانی این مجال را داده است که از پنهانی ترین امیال خود پرده بردارد و از تحقیر جامعه نترسد. این باعث شده نفس به "ظهور" برسد که در نوع خود بسیار نیکوست، چرا که باعث شناخت نفس میشود. همین خصیصه دوم است که در جامعه ما وجود ندارد، وگرنه بین ما هم آزادی وجود دارد، آنهم گاهی بسیار فراتر از قانون، که نمونه بارز آن را در مساله حجاب مشاهده میکنید. در واقع در کشور ما این گونه رفتارها و رفتارهایی مثل همجنس بازی و شیطان پرستی به فرض که قانونی هم بشود، پررنگ نمیشود، زیرا بدنه جامعه نگاه تحقیرآمیزی به فاعلان این رفتارها دارد و به شخصیت انسانی آنها توهین میکند . و سگوری در غرب اگرچه ذاتا شاید توهین به شرافت انسانی است، اما در پرتو احترام به انتخاب انسان بوجود آمده است.

 خلاصه بگویم برداشتِ درگوشی من این است: بخش عمده ای از انسانها را آزاد آزاد که بگذاری میخواهند تسلیم شوند و بندگی کنند. این عین روح انسانیت است. اشتباه نکنید من از سگوری دفاع نمیکنم و ازین رفتارها همان قدر چندشم میشود که شما. اما من این بشرسگ­ها را از طرف مقابلشان نزدیکتر به اصل انسانی میبینم. این بشر را آزاد که گذاشتی و به او نگاه تحقیر آمیز نکردی، خودش پرستیدن را برگزید، حالا میگویید او خودش را تحقیر کرده! خوب پرستش یعنی همین، یعنی حقیر دیدن خود در برابر مولی و اطاعت مولی. اشکال این رابطه در رفتارهای حقارت آمیزش نیست، اشکال این است که این بشرِ انتخابگر، اگرچه بندگی را انتخاب کرده اما بالاتر از آن، "خدای" خود را هم خود میخواهد انتخاب کند و در این رابطه به شکل بسیار فاحشی خدای خود را اشتباه انتخاب کرده و همین باعث زشتی اعمال او شده است.

هنر من  باید این باشد که بتوانم چنان خدای زیبا و دوست داشتنی را اولا با همه وجود بپرستم و ثانیا بتوانم ارائه دهم، که او دست از خدایش بردارد و بنده خدای رحمان شود. آنگاه شک ندارم که در بندگی خداوند سبحان گوی سبقت را از بسیاری از دینداران چون من میرباید، چرا که او لذت آزادی و طعم ناب و خالص بندگی را با گوشت و پوستش چشیده است.

 

 

                  

 

 

ستاره نجفیان

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی