رابط: پیوندگر، میانجی، واسطه.
رابطه: ارتباط، انتساب، انس، بستگی، پیوستگی، پیوند، تماس، ربط، سروکار، نسبت، وابستگی ≠ ضابطه.
راپرت: اخبار، خبر، گزارش.
راتب: ۱. حقوق، راتبه، مستمری، مقرری، مواجب، وظیفه؛ ۲. دایم، مدام، برقرار.
راجعبه: درباب، درباره، درخصوص.
راجل: ۱. پیاده؛ ۲. سست، ضعیف، عاجز، کممایه، مسکین؛ ۳. کمسواد ≠ سواره.
راح: ۱. باده، شراب، صهبا، مل، می؛ ۲. سرور، شادمانی، شعف، نشاط.
راحت: ۱. آرام، آسوده، ساکت، فارغ، فارغالبال، فارغبال؛ ۲. آسایش، آسودگی، استراحت، سلامت، عیش، فراغ ≠ ناراحت، مشقت.
راحتی: آرامش، آرمیدگی، آسایش، آسودگی، خاطرجمعی، رفاه ≠ تعب، ناراحتی.
راخ: اندوه، حزن، غصه، غم، محنت.
راد: ۱. جوانمرد، حر، فتا؛ ۲. باهمت، بخشنده، سخی؛ ۳. دلاور، دلیر، شجاع؛ ۴. حکیم، خردمند، دانشمند، فاضل ≠ ناجوانمرد.
رادع: ۱. جلوگیر، حاجب، حایل؛ ۲. بند، سد، مانع؛ ۳. عایق.
رادمنش: آزاده، بافتوت، جوانمرد، حر، راد، رادمرد ≠ بیفتوت.
رادی: ۱. جوانمردی، حریت، حمیت، فتوت، مردانگی؛ ۲. بخشنده، کریم؛ ۳. دلاوری، شجاعت؛ ۴. افتاده، ساقط ≠ ناجوانمردی.
رادیکال: ۱. اساسی، ریشهای؛ ۲. ریشه ≠ توان، قوه.
رادیولوژیست: پرتوشناس، رادیولوگ.
راز: ۱. پوشیده، رمز، سر، غیب، مصاص، نهفته؛ ۲. رنگ، فام، لون؛ ۳. گلکار ≠ علانیه.
رازآلود: اسرارآمیز، رازآگین، رازناک، سرآمیز، سری، مرموز.
رازدار: رازبان، رازپوش، سرپوش، سرنگهدار، محرم، محرمراز، همراز.
رازناک: ۱. اسرارآمیز، مرموز؛ ۲. رازگویی، مناجات.
رازنگهدار: رازپوش، رازدار، سرنگهدار، محرم، ≠ پردهدر.
راسب: تفاله، تهمانده، تهنشین، درد، گلولای.
راست: ۱. حق، درست، صائب، صحیح، صدق، صواب؛ ۲. سهی، شق؛ ۳. مستقیم؛ ۴. مستوی؛ ۵. یمین؛ ۶. امین، صدیق ۱. ≠ غلط، نادرست؛ ۲. ناراست؛ ۳. کج؛ ۴. ناصاف؛ ۵. یسار؛ ۶. نادرست ≠ ناراست.
راستگو: حقیقتگو، صادق، صدوق، صدیق ≠ دروغگو، کذاب.
راستا: ۱. راستی؛ ۲. امتداد، محاذی؛ ۳. جهت، سمت، سو، صوب ≠ کجی، کژی.
راستکار: ۱. درستکار، صحیحالعمل؛ ۲. امانتدار، امین؛ ۳. باتقوا، متدین؛ ۴. عادل ≠ نادرستکار.
راستگو: صادق، صدیق ≠ دروغگو، کاذب.
راستگویی: صداقت، صدق ≠ کذب.
راسته: ۱. درخور، سزاوار، شایسته، قابل؛ ۲. راستگو، صادق، صدیق؛ ۳. دادگر، عادل؛ ۴. برزن، کوی، محله، منطقه، ناحیه؛ ۵. رده؛ ۶. بازار، تیمچه، سوق؛ ۷. رده، ردیف، صف، قطار.
راستی: ۱. صحت، صدق، صواب، هوده؛ ۲. صحتعمل، صداقت؛ ۳. حق، حقیقت؛ ۴. حقیقی، واقعی؛ ۵. راستین ≠ بیهوده، دروغین.
راستین: ۱. بیریا، صادق، صمیمی، مخلص؛ ۲. حقیقی، واقعی ≠ دروغین.
راسخ: استوار، پابرجا، پایدار، ثابت، ثابتقدم ≠ نااستوار.
راشد: ۱. رهشناس، متدین، متقی.
راشی: رشوهده، رشوهدهنده، باجده، پارهده ≠ رشوهستان، رشوهگیر، مرتشی.
راضی: ۱. رضا، قانع، متقاعد؛ ۲. خرسند، خشنود؛ ۲. خوشدل ≠ ناراضی.
راعی: ۱. چوپان، رمهبان، شبان، گلهبان؛ ۲. امیر، سرپرست؛ ۳. حامی، نگهبان.
راغ: دامنهکوه، صحرا، مرغزار ≠ باغ.
راغب: آرزومند، خواستار، خواهان، داوطلب، شایق، مایل، مشتاق ≠ بیزار.
راقم: دبیر، قلمزن، کاتب، محرر، منشی، منصف، نگارنده، نویسنده.
راقیه: پیشرفته، توسعهیافته، راقی، مترقی.
راک: ۱. قوج؛ ۲. کاسه؛ ۳. رشتهسوزن، نخ.
راکب: سوار، سواره ≠ پیاده.
راکد: ۱. ایستا؛ ۲. ایستاده، بیحرکت، ساکن، ناروان؛ ۳. بیرونق، کاسد، کساد ≠ جاری، روان.
رام: ۱. آمخته، اهل، تابع، دستآموز، فرمانبردار، مانوس، مطیع، منقاد؛ ۲. نرمشانه؛ ۳. آرام ≠ وحشی، سرکش.
رامش: ۱. خنیا، طرب، موسیقی، نوا؛ ۲. آرامش، آسودگی، فراغت.
رامشگر: خنیاگر، رقاص، سرودخوان، مطرب، مغنیه، موسیقیدان، نوازنده.
ران: آلست، پا، لنگ.
راندمان: بازده، حاصل، عملکرد، کارآیی، کارکرد.
راندن: ۱. رانندگیکردن؛ ۲. بیرونکردن، دورکردن، رانش؛ ۳. تاراندن، طردکردن؛ ۴. تبعیدکردن، نفیبلدکردن.
رانده: ۱. رجیم، مطرود، منفور؛ ۲. تبعید.
راندهوو: ۱. قرار، وعدهملاقات؛ ۲. میقات.
راننده: شوفر.
راوی: داستانسرا، روایتگر، گوینده، محدث، ناقل.
راه: ۱. جاده، سبیل، سلک، شاهراه، صراط، طریق، گذرگاه، مسلک، مسیر، معبر، ممر، منهاج، منهج، نهج؛ ۲. روال، روش، شعار، شیوه، طرز، طریقت، طریقه، منوال؛ ۳. رسم، عادت؛ ۴. مجرا؛ ۵. وضع.
راهبر: دزد، راهدار، سارق، قطاعالطریق، گردنهبند.
راهبندان: ازدحام، ترافیک.
راهحل: الگوریتم، پاسخ، جواب.
راهشیری: کهکشان، مجره.
راهب: تارک، صومعهنشین، عزلتگزین.
راهبر: امام، بلد، پیشوا، دلیل، راهنما، رهبر، هادی.
راهدار: ۱. راهبان، رهبان، رهدار؛ ۲. دزد، راهزن.
راهرو: ۱. پاساژ، تونل، دالان، دهلیز، نقب؛ ۲. رهرو، سالک؛ ۳. راهپیما، سیاح، مسافر.
راهزن: دزد، راهبر، راهدار، رهزن، سارق، طرار، عیار، غارتگر، قاطعالطریق، گردنهبند.
راهزنی: دزدی، رهزنی، سرقت، طراری، عیاری.
راهگذر: ۱. رونده، رهسپار، رهگذر، عابر، گذرنده؛ ۲. شارع، کوچه، گذرگاه، معبر.
راهنما: ۱. امام، بلد، پیشوا، دلیل، راهبر، رهبر، رهنما، مربی، هادی؛ ۲. دفترچهراهنما.
راهنمایی: ارشاد، رهنمونی، هدایت.
راهوار: تندرو، تیزرو، راهگستر، رهوار ≠ کندرو.
راهی: ۱. روان، رونده، رهسپار؛ ۲. روانه، عازم؛ ۳. قاصد، مسافر؛ ۴. راهنشین؛ ۵. بنده، چاکر، غلام، نوکر.
رای: ۱. اندیشه، رای، فکر، نظر؛ ۲. اعتقاد، باور، زعم، عقیده؛ ۲. تدبیر، شور، مشورت؛ ۳. حدس، قیاس؛ ۴. راه.
رایت: بیرق، پرچم، درفش، علامت، علم، لوا.
رایج: باب، رواج، شایع، متداول، متعارف، مد، مرسوم، معمول ≠ منسوخ، نامتداول.
رایحه: بو، ریح، شمیمه، شمیم، عطر، نکهت.
رایزن: مستشار، مشاور.
رایزنی: تدبیر، شور، مشاوره، مشورت.
رایگان: بادآورد، بلاعوض، مجانی، مفت، مفتکی.
راس: ۱. سر، کله؛ ۲. انتها، قله، نوک؛ ۳. بالا، فوق تا، عدد، واحد؛ ۵. بزرگ، رئیس، مهتر ≠ مرئوس.
راسرافت: رحمت، شفقت، عطوفت، ملاطفت، مهربانی.
رای: ۱. اندیشه، رای، فکر، نظر؛ ۲. اعتقاد، باور، زعم، عقیده؛ ۳. حکم، فتوا؛ ۳. رایزنی، شور، مشاوره، مشورت؛ ۴. آهنگ، تصمیم، عزم، قصد.
رئوف: بامحبت، بامهر، دلسوز، رحیم، مشفق، مهربان.
رئیس: امیر، باشی، بزرگ، پیشوا، زعیم، سر، سرپرست، سردار، سردسته، سرکرده، سرور، سید، صدر، صندید، عمید، لیدر، مافوق، مدیر، مهتر، نقیب، ≠ مرئوس.
رئیسالوزرا: دستور، صدراعظم، نخستوزیر، وزیراعظم.
رویا: احلام، خواب، نوم، واقعه ≠ بیداری، یقظه.
رویت: دید، دیدار، دیدن، مشاهده، نظر.
رب: ۱. آفریدگار، الله، باریتعالی، پروردگار، خدا، مرق، یزدان؛ ۲. ارباب، صاحب، مالک، مخدوم.
ربالنوع: الهه، بت، خداگونه، صنم.
ربا: تنزیل، ربح، سود، فایده، مرابحه، نزول.
رباخوار: تنزیلخوار، رباخور، سودخوار، سودخور، نزولخور.
رباخور: تنزیلخوار، رباخوار، سودخوار، نزولخوار.
رباط: ۱. خانقاه، خوان، کاروانسرا، لنگر، مرزبانی؛ ۲. سواران؛ ۳. بند، رشته، زردپی.
رباعی: چهارتایی، چهارپاره، شعر.
ربانی: ۱. الهی، اهورایی، ایزدی، خدایی، رحمانی، یزدانی؛ ۲. خداجو، زاهد، متعبد.
ربانیت: الوهیت، ربوبیت.
ربایش: ۱. اختلاس، دزدی، ربودن؛ ۲. آشام، جذب، کشش.
ربح: بهره، تنزیل، ربا، سود، فایده، فرع، مرابحه، نزول، نفع ≠ سرمایه.
ربط: اتصال، ارتباط، بند، پیوستگی، پیوند، رابطه، مناسبت، وصل، وفاق.
ربع: ۱. خانه، سرا، محل، مکان، منزل؛ ۲. برزن، کوی، محله.
ربودن: دزدیدن، ربایش، سرقت، قاپیدن.
ربیع: بهار، بهاران ≠ ۱. تموز؛ ۲. خریف.
رپرتاژ: گزارش.
رپرتر: خبرنگار، گزارشگر.
رتبه: ۱. اشل؛ ۲. پایگاه، پایه، جاه، درجه، مرتبه، مقام، منزلت.
رثا: سوگ، مرثیه، مرثیهخوانی، مرثیهسرایی، نوحه، نوحهگری.
رج: ۱. خط، رده، ردیف، صف؛ ۲. بند، رسن، ریسمان.
رجا: آرزو، امل، امید، امیدواری، توقع، چشمداشت ≠ یاس.
رجال: اکابر، بزرگان، مردان، نجبا، نجیبان ≠ نسوان.
رجحان: اولویت، برتری، ترجیح، تفضل، تفوق، تقدم، رجاحت، مزیت.
رجس: ۱. اثم، گناه، معصیت؛ ۲. کفر؛ ۳. پلید، ناپاک، نجس ≠ پاک، طهر.
رجعت: بازگشت، برگشت، برگشتن، عود، مراجعت، نکس ≠ عزیمت.
رجل: پا ≠ دست، ید.
رجل: بزرگ، مرد ≠ نسا.
رجم: ۱. سنگسار؛ ۲. دشنام، فحش، ناسزا، نفرین؛ ۳. رانش، طرد.
رجوع: بازآیی، بازگشت، رجعت، مراجعه.
رجولیت: ذکر، مردانگی، مردی، نری.
رجه: دسته، رج، ریسمان، صف، قطار.
رجیم: رانده، مطرود، نفرینشده، نفرینی.
رحل: ۱. بار، رخت؛ ۲. جایگاه، ماوا، منزل؛ ۳. رحلت، کوچ؛ ۴. جزوهکش.
رحلت: ۱. حرکت، درگذشت، فوت، مردن، مرگ، موت، نزع، وفات؛ ۲. حرکت، سفر، کوچ، کوچیدن، مهاجرت، نهوض ≠ ۱. ولادت؛ ۲. توقف، حضر.
رحم: ۱. ترحم، دلسوزی، رافت، رحمت، شفقت، مهربانی، مهرورزی؛ ۲. بخشایش، عفو، گذشت.
رحم: بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، زهدان، مشیمه.
رحمدل: دلسوز، رئوف، رحیم، مشفق، مهربان ≠ قسیالقلب.
رحمت: ۱. بخشش، رافت، رحم، شفقت، مهربانی؛ ۲. برکت؛ ۳. بخشایش، عفو.
رحیق: ۱. بیغش، صاف، ناب؛ ۲. باده، خمر، شراب، صافی، مروق، مل ≠ درد.
رحیل: سفر، عزیمت، کوچ، کوچیدن، مسافرت، هجرت.
رحیم: دلسوز، رئوف، رحمدل، مهربان ≠ سختدل، سنگدل، شقی، قسی.
رخ: رخنه، شکاف.
رخ: ۱. چهره، رخسار، رخساره، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، قیافه، وجه؛ ۲. برج، قلعه؛ ۳. پهلوان، جنگجو، گرد؛ ۴. سیمرغ، عنقا.
رخام: مرمر.
رخت: ۱. پوشاک، جامه، لباس؛ ۲. اثاثالبیت، اثاثه، اسباب، اشیا، باروبنه، دارایی؛ ۳. کالا، متاع.
رختبربستن: درگذشتن، رحلتکردن، فوتکردن، مردن ≠ متولدشدن.
رختبستن: سفررفتن، عزیمتکردن، مسافرتکردن.
رختخواب: بستر، تختخواب، تشک، خوابگاه، فراش، نهالی.
رختشو: گازر.
رخداد: اتفاق، پیشامد، حادثه، رویداد، ماجرا، واقعه.
رخسار: چهر، چهره، رخ، رخساره، روی، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجنات، وجه.
رخساره: چهر، چهره، رخ، رخسار، رو، روی، سیما، عارض، عذار، وجنات، وجه.
رخشان: تابنده، تابان، درخشنده، رخشان، روشن، مشعشع، نیر ≠ تیره، کدر.
رخشنده: تابان، تابناک، تابنده، درخشان، منور، نورانی ≠ تیره، تار.
رخصت: ۱. اجازت، اجازه، اذن، دستوری، مرخصی؛ ۲. پروانه، جواز.
رخنه: ۱. سرایت، نفوذ؛ ۲. ثقبه، ثلمه، چاک، درز، روزن، سوراخ، شقاق، شکاف، منفذ.
رخوت: بیحالی، رخام، سستی، شلی، ناتوانی، نرمی، وارفتگی، وهن.
رخیص: ارزان، کمبها، مناسب ≠ گران.
رد: ۱. اثر، پی، رگه، علامت، نشان، نقش؛ ۲. اعراض، اقاله، امتناع، انکار، بطلان، تقبیح، تکذیب، طرد، فسخ، نفی، نقض، نکول؛ ۳. استرداد، واپس؛ ۴. رفوزه، مردود؛ ۵. وازده.
ردا: بالاپوش، جبه، خرقه، طیلسان، لباده.
ردائت: بداندیشی، بدجنسی، بدطینتی، پستی، تباهی، خبث، غرض، فساد.
ردپا: اثر، پی، رد، نقشپا.
ردشدن: ۱. رفوزهشدن، مردودشدن؛ ۲. عبور، گذر؛ ۳. عبورکردن، گذشتن.
رده: دسته، رسته، صف، طبقه، قطار، کلاس، گروه.
ردهبندی: تقسیمبندی، طبقهبندی، گروهبندی.
ردی: ۱. بد، سیئه؛ ۲. تباه؛ ۳. هالک.
ردیابی: پیجویی، پیگیری، ردگیری.
ردیف: ۱. خط، رج، صف، قطار؛ ۲. توالی.
رذالت: پستفطرتی، پستی، دنائت، شرارت، فرومایگی، ناکسی، نانجیبی.
رذل: بخیل، بیشرف، پست، حقیر، خسیس، دنی، دون، رذیل، سفله، فرومایه، لئیم، ناکس.
رذیل: پست، رذل، سفله، فرومایه، ناکس، نانجیب.
رذیلت: پستی، دونهمتی، رذیله، فرومایگی، ناکسی ≠ فضیلت.
رز: انگور، تاک، مو.
رزاز: برنجفروش، برنجکوب.
رزاق: رزقرسان، روزیده، روزیرسان.
رزانت: استواری، سنگینی، معقولی، وقار، وقر ≠ سبکی.
رزرو: ۱. پسانداز، ذخیره؛ ۲. یدکی.
رزق: ۱. روزی؛ ۲. معیشت، نان؛ ۳. توشه، درآمد، عایدی.
رزم: آرزم، پیکار، جدال، جنگ، حرب، کارزار، مبارزه، محاربه، مصاف، ناورد، نبرد، وغا.
رزمآرا: جنگاور، جنگجو، حربی، صفآرا، فرمانده.
رزمآور: پرخاشگر، جنگآزموده، جنگاور، جنگجو، دلیر، رزمآزما، رزمتوز، رزمجو، غوغایی، فتنهجو.
رزمپوش: رزمآور، رزمجو، رزمی، محارب.
رزمگاه: حربگاه، رزمگه، عرصه، میدان.
رزمناو: ناو، ناوشکن.
رزمندگی: جنگاوری، جنگجویی، جنگندگی، دلاوری، گردی.
رزمنده: پیکارجو، تکاور، جنگاور، جنگجو، جنگنده، چریک، مبارز، مجاهد.
رزمی: جنگی، حربی.
رزین: ۱. آرام، بارزانت، باوقار، سنگین، متین، موقر، وزین؛ ۲. بردبار، حلیم، شکیبا، صابر، صبور؛ ۳. گرانمایه.
رژه: سان، مارش، مشق.
رژیم: ۱. نظام؛ ۲. ترتیب، روش، سبک، طرز؛ ۳. احتماء، برنامهغذایی، پرهیز؛ ۴. خوشه ≠ ناپرهیزی.
رسا: ۱. پخته، رسیده، یانع؛ ۲. واضح؛ ۳. بلند؛ ۴. بلیغ، زبانآور، شیوا ≠ نارسا.
رسالت: ۱. ماموریت، مسولیت، وظیفه؛ ۲. پیامآوری، پیغامبری، پیغمبری، نبوت، وخشوری؛ ۳. ایلچیگری، سفارت.
رساله: ۱. جزوه، دفتر، صحیفه، کتاب؛ ۲. پایاننامه، تز؛ ۳. توضیحالمسایل؛ ۴. رقیمه، مرقومه، مکتوب، نامه.
رسام: تصویرگر، صورتگر، نقاش، نقشبند، نگارگر.
رسانا: غیرعایق، هادی ≠ عایق، غیرهادی، نارسانا.
رساندن: ۱. حملکردن؛ ۲. تحویلدادن، تسلیمکردن؛ ۳. هدایتکردن؛ ۴. ابلاغ.
رسایی: ۱. بلاغت، کمال؛ ۲. بلوغ، پختگی، رسیدگی ≠ نارسایی.
رستاخیز: ۱. آخرت، حشر، عقبا، عقبی، غاشیه، قارعه، قیامت، محشر، معاد، نشور؛ ۲. بعث، بیداری، جنبش، قیام.
رستخیز: ۱. آخرت، حشر، رستاخیز، قیامت، محشر؛ ۲. بعث، بیداری، جنبش، قیام.
رستگار: پیروز، رستار، سعادتمند، مفلح.
رستگاری: خلاصی، رهایی، فلاح، فوز، نجات، نجاح.
رستن: خلاصییافتن، رهایی، رهایییافتن، رهیدن، نجات.
رستن: رشدکردن، روییدن، نموکردن.
رستنی: علف، گیاه، نامیه، نبات، نبت.
رستوران: بار، غذاخوری، کاباره، کافه، مطعم، مهمانخانه.
رسته: ۱. دسته، رده، صف، صنف، طبقه، کلاس، گروه؛ ۲. خلاص، رها، نجاتیافته؛ ۳. وارسته.
رستی: ۱. رسی؛ ۲. آسایش، فراغت؛ ۳. بهره، حظ، نصیب؛ ۴. رزق، روزی؛ ۵. استیلا، چیرگی، غلبه؛ ۶. دلاوری، دلیری، شجاعت؛ ۷. استحکام، استواری.
رسد: ۱. جوخه، دسته، گروه؛ ۲. بهره، حصه.
رسم: ۱. آداب، آیین، تداول، راه، روش، رویه، سنت، طریقه، طور، عرف، قاعده، قانون، قرار، مرسوم؛ ۲. رستاد، مستمری، مشاهره، مقرری، وظیفه؛ ۳. ترسیم؛ ۴. باب، داب، عادت؛ ۵. حقالعمل، عوارض.
رسماً: رسمی، عرفاً، علناً، قانوناً ≠ اسماً.
رسمی: ۱. عرفی، قانونی؛ ۲. رایج، متداول، مرسوم؛ ۳. فاحشه، معروفه ≠ شرعی، غیررسمی؛ ۳. تکپران.
رسن: ۱. بند، پالهنگ، ریسمان، طناب، مقود؛ ۲. افسار، زمام، لجام، لگام.
رسوا: ۱. انگشتنما، بدنام، بیآبرو، بیحرمت، بیحیا، روسیاه، لجنمال، مفتضح، مهتوک، ننگین؛ ۳. افشا، برملا، علنی، فاش، لو.
رسواسازی: افشاگری، پردهدری، هتاکی.
رسواگر: افشاگر، پردهدر، هتاک ≠ رازپوش.
رسوایی: افتضاح، بدنامی، بیشرمی، پردهدری، تفضیح، روسیاهی، عار، عیب، فضاحت، فضیحت، ننگ.
رسوب: بقایا، تفاله، تهنشست، تهنشین، جرم، درد، لای، لرد.
رسوخ: ۱. تاثیر، رخنه، نفوذ؛ ۲. استواری، پابرجایی.
رسول: ایلچی، پیامآور، پیغامبر، پیغمبر، پیک، سفیر، فرستاده، مرسل، نبی، وخشور.
رسوم: ۱. آداب، آیینها، قواعد؛ ۲. روحیات؛ ۳. شعایر، مراسم؛ ۴. باج، باژ، خراج، عوارض.
رسومات: ۱. حقوق، عوارض؛ ۲. خمخانه، میخانه، میکده.
رسید: ۱. ورود، وصول؛ ۲. قبض.
رسیدگی: ۱. بازبینی، بررسی، پژوهش، تحقیق، ممیزی، وارسی؛ ۲. بلوغ، کمال؛ ۳. پختگی.
رسیدن: ۱. آمدن، واردشدن؛ ۲. اتصال، نیل، وصول؛ ۳. پختن، کاملشدن، نضج؛ ۴. سرآوریکردن، مراقبتکردن، مواظبتکردن؛ ۵. فرصتکردن، مجالیافتن؛ ۶. وقوع.
رسیده: ۱. پخته، رسا، منضوج، یانع؛ ۲. آمده، وارد؛ ۳. بالغ، پخته ≠ خام، نرسیده.
رشادت: جلادت، دلاوری، شجاعت، مردانگی.
رشته: ۱. بند، تار، ریسمان، نخ؛ ۲. سلسله؛ ۳. رگه؛ ۴. ماکارونی؛ ۵. شعبه؛ ۶. شاخه؛ ۷. زنجیره، سلسله؛ ۸. گرایش؛ ۹. پیوک.
رشد: ۱. رویش، نشو، نمو؛ ۲. بلوغ، کمال؛ ۳. صلاح، هدایت ≠؛ ۳. ضلالت، غی، گمراهی.
رشک: ۱. حسادت، حسد، حسرت؛ ۲. حمیت، غیرت؛ ۳. بخل، غبطه.
رشکین: ۱. حاسد، حسود؛ ۲. غیرتی، غیور.
رشوت: ارتشا، باج، رشوه.
رشوه: ۱. ارتشا، باج، باجسبیل، پاره، رشوت، لاج؛ ۲. کود.
رشوهستان: باجستان، رشوهخوار، رشوهخواه، رشوهگیر، لاجگیر، مرتشی.
رشید: ۱. بالغ، عاقل، کبیر؛ ۲. بلندبالا، بلندقامت، خوشقدوقامت، رشیق؛ ۳. دلیر، شجاع، گرد.
رصد: ۱. زیج؛ ۲. نظارهگری، نظردوختن؛ ۳. مراقبت، مواظبت، نظارت، نگهبانی.
رضا: تراضی، خشنود، خوشحال، خوشدل، راضی، رضایت، قانع، قبول، مجاب، موافقت، همداستانی.
رضادادن: ارتضا، تراضی، رضایتمندی.
رضامندی: خرسندی، خشنودی، خوشدلی، رضایت، قبول، قناعت، ≠ نارضایی.
رضایت: تراضی، خشنودی، رضا، رضامندی، قبول.
رضایتبخش: پذیرفتنی، راضیکننده، رضایتآمیز، قابلقبول.
رضوان: ۱. ارم، بهشت، جنان، جنت، جنت، خلد، فردوس، مینو؛ ۲. خشنودی، رضامندی؛ ۳. پذیرش، قبول.
رطوبت: تری، نمداری، نمناکی ≠ خشکی.
رطوبتدار: تر، خیس، مرطوب، نمناک، نمدار ≠ خشک.
رعایت: ۱. احترام، ادب، اعتنا، بزرگداشت، پاس، تکریم، توجه، حرمت، مراعات، مراقبت، ملاحظه، نگرش، وقع؛ ۲. چرانیدن.
رعب: بیم، پروا، ترس، جبن، سطوت، صولت، واهمه، وحشت، وهم، هراس، هول، هیبت.
رعبآمیز: ترسآور، ترسبار، تهدیدآمیز، هولآمیز، هولانگیز، وحشتآلود، وحشتبار.
رعبآور: ترسناک، خوفناک، سهمناک، مهیب، وحشتزا، وحشتناک، هولناک.
رعبانگیز: ترسناک، خوفناک، سهمناک، مهیب، مهیل، وحشتناک، وهمناک، هراسانگیز، هولناک.
رعد: آسمانغره، تندر، غرش، کنور ≠ آذرخش.
رعدآسا: تندرآسا، تندروار، غران، غرشکنان.
رعشه: ارتعاش، تشنج، لرز، لرزش، لرزه، لقوه.
رعشهناک: لرزان، مرتعش.
رعنا: ۱. ابله، احمق؛ ۲. خوشگل، دلربا، زیبا، قشنگ؛ ۳. خودپسند، خودخواه، متکبر.
رعیت: ۱. برزگر، روستایی؛ ۲. تبعه.
رغبت: آرزو، آرزومندی، اشتیاق، تعشق، تمایل، خواست، میل، هوس.
رف: سکو، طاقچه.
رفاقت: دمسازی، دوستی، مرافقت، مودت، ولا، همدلی، همدمی، همراهی، هموثاقی، یاری ≠ عداوت.
رفاه: آسایش، آسودگی، بهبود، ترفه، ترفیه، تنعم، راحتی، شادکامی، نازپروردگی، نعیم.
رفت: ۱. ذهاب، گذر؛ ۲. رفتار، روال، شیوه، قلق.
رفتوآمد: آمدوشد، ترافیک، تردد، عبورومرور.
رفتار: ۱. اقدام، حرکت، سلوک، سیره، صفت، عمل، فعل، کردار، کنش؛ ۲. روش، سبک، سلوک، روال، سیر، طریقه، مشی، هنجار.
رفتگر: پیکبهداشت، جاروکش، سپور.
رفتن: جاروکردن، روبیدن، روفتن.
رفتن: ۱. حرکتکردن، ذهاب، عازمشدن، کوچکردن، نقلمکانکردن؛ ۲. سپریشدن، گذشتن؛ ۳. شباهتداشتن، شبیهبودن ≠ آمدن، ایاب.
رفتنی: ۱. عازم، مسافر؛ ۲. محتضر، مردنی.
رفتهرفته: بتدریج، تدریجاً، کمکم، یواشیواش.
رفراندم: همهپرسی.
رفض: ۱. ارتداد، الحاد، بیدینی؛ ۲. ترک، رد، طرد.
رفع: ۱. ازبینبردن، برطرفکردن؛ ۲. دفع، مدافعه؛ ۳. حل، ساماندهی؛ ۴. ضمه.
رفعت: ارتفاع، اوج، بزرگی، بلندی، تعالی، شرف، علو، والایی.
رفق: لطف، مدارا، ملایمت، مهربانی، نرمی.
رفقا: احبا، دوستان، رفیقان، صدیقان، همگنان، یاران ≠ دشمنان.
رفوزه: ردشده، مردود، ناکام، ناموفق ≠ قبول.
رفیع: ۱. بلند، مرتفع؛ ۲. بلندپایه، بلندقدر، جلیل، شامخ، منیع، والا.
رفیق: ۱. انیس، حبیب، خلیل، دمخور، دوست، دوستدار، مصاحب، همدم، همراه، همنشین، همنفس؛ ۲. یار، فاسق ≠ دشمن.
رفیقه: فاسق، معشوقه، نشمه، ≠ رفیق.
رق: ۱. بردگی، بندگی، عبودیت، غلامی؛ ۲. برگ.
رقابت: ۱. همچشمی؛ ۲. همچشمیکردن؛ ۳. انتظار، توقع، چشمداشت.
رقاص: بالرین، پایکوب، رامشگر، رقصنده.
رقاصی: پایکوبی، دستافشانی، رقص، وشت.
رقت: ۱. تاثر، تالم، دلسوزی؛ ۲. لطافت، نازکی، نرمی؛ ۳. کمرنگی.
رقتآور: ترحمبرانگیز، جانگداز، دردناک، رقتانگیز، رقتبار.
رقتانگیز: ترحمانگیز، ترحمبرانگیز، رقتآور، رقتبار.
رقص: ۱. سماع؛ ۲. پایکوبی، دستافشانی، وشت؛ ۳. بالت، والس.
رقعه: ۱. پینه، وصله؛ ۲. عریضه، مراسله، مکتوب، منشور، نامه، نوشته.
رقم: ۱. شمار، عدد؛ ۲. شماره، عده؛ ۳. قلم؛ ۴. نمره؛ ۵. قسم، نوع؛ ۶. خط، دستخط، فرمان؛ ۷. علامت، نشان.
رقیب: ۱. حریف، مدعی، معارض، هماورد، همچشم؛ ۲. موکل؛ ۳. مراقب، نگهبان.
رقیت: بردگی، بندگی، غلامی، ≠ حریت.
رقیق: آبدار، آبکی، باریک، تنک، روان، سیال، شل، کمرنگ، مایع، نازک، نرم ≠ غلیظ.
رقیقالقلب: احساساتی، حساس، مهربان، نازکدل ≠ قسیالقلب.
رقیمه: خط، دستخط، عریضه، مراسله، مرقومه، مکتوب، منشور، نامه، نوشته.
رک: آشکار، بیپروا، بیپرده، بیتعارف، بیتکلف، ساده، صافوپوستکنده، صریح ≠ درلفافه.
رکگو: صریح، صریحاللهجه.
رکگویی: صراحت، صراحتلهجه.
رکن: ۱. اسطقس، بالار، پایه، ستون، عماد؛ ۲. عمده، مهم.
رکود: ایستایی، بیحرکتی، توقف، خمودی، سکون، کسادی، وقفه، ≠ رونق.
رکیک: ۱. زشت، سخیف، قبیح، ناپسند، نامعقول؛ ۲. سست، ضعیف.
رگ: ۱. آوند، پی، حبل، عصب، وتر، ورید، وعا؛ ۲. عرق، عصب؛ ۳. حمیت، غیرت.
رگزن: حجام، فصاد.
رگزنی: حجامت، فصد.
رگل: بینمازی، طمث، عادت، قاعده.
رگه: ۱. آثار، اثر، رد، نشانه، نشان؛ ۲. رشته؛ ۳. ریشه.
رل: ۱. فرمان؛ ۲. عمل، کارکرد، نقش، وظیفه.
رله: ایستگاه، تقویت، تقویتکننده، تقویتسازی.
رم: ۱. رمیدن، فرار، گریز، وحشت؛ ۲. اکراه، نفرت؛ ۳. رمه، گله؛ ۴. دسته، گروه.
رمال: دعانویس، ساحر، طالعبین، عراف، فالگیر، کاهن، کفبین.
رمالی: طالعبینی، فالگیری.
رمان: افسانه، حکایت، داستان، قصه، نوول.
رماننویس: داستاننویس، نوولیست.
رمح: زوبین، نیزه.
رمز: ۱. استعاره، اشاره، ایما، سمبل، کنایه، نکته، نماد، نمون؛ ۲. راز، سر؛ ۳. فن، قلق، لم.
رمزآلود: اسرارآمیز، رازآلود، رازناک، مرموز.
رمزی: ۱. سری، مرموز؛ ۲. سمبلیک، نمادین.
رمق: ۱. تاب، توان، طاقت، قوت، نا؛ ۲. رمه، گله.
رمل: ۱. ریزهسنگ، ریگ، شن، ماسه؛ ۲. پیشگویی.
رملزار: رملستان، ریگزار، ریگستان، شنزار، ماسهزار.
رملستان: رملزار، ریگزار، ریگستان، شنزار، ماسهزار.
رمنده: ۱. گریزان، نافر؛ ۲. وحشی؛ ۳. رموک.
رمه: ۱. احشام، رمق، رمک، سیله، فسیله، گله؛ ۲. دسته، گروه؛ ۳. جیش، سپاه، لشکر.
رمهبان: چوپان، راعی، رامیار، شبان، گلهبان.
رمیدگی: ۱. فرار، گریز؛ ۲. بیزاری، کراهت، نفار، نفرت.
رمیدن: ۱. دورشدن، رمش، رمکردن؛ ۲. فرارکردن، گریختن، گریزانشدن؛ ۳. استیحاش، ترسیدن، وحشتکردن؛ ۴. احترازکردن، دوریگزیدن.
رمیده: فراری، گریزان.
رمیم: پوسیده، فرسوده، کهنه، له.
رنج: آزار، اضطراب، الم، اندوه، بلا، تعب، داء، درد، دشواری، زجر، زحمت، سختی، عذاب، غم، کد، گرفتاری، محنت، مرارت، مشقت، مصیبت، ملال، نکبت.
رنجآور: دردآور، دردانگیز، دردناک، رنجآمیز، رنجبار، مشقتزا، مولم.
رنجبار: دردانگیز، مشقتبار، مشقتزا، ملالآور.
رنجبر: زحمتکش، کارگر.
رنجش: آزردگی، تاذی، دلتنگی، رنجیدگی، شکراب، کدورت، ملال، ملالت، ناراحتی، نقار.
رنجور: آزرده، بستری، بیمار، رنجه، علیل، غمگین، مریض، ناتوان، ناسالم، نالان.
رنجوری: آزردگی، بیماری، عارضه، علیلی، مرض.
رنجه: آزار، افگار، رنجور، زحمت، مزاحمت، ملول.
رنجیدگی: آزردگی، تاذی، رنجش، کدورت، نژندی.
رنجیده: آزرده، آزردهخاطر، افسرده، سرگران، کدر، مکدر، ملول، ناراضی.
رند: عیار، زرنگ، قلاش، لاابالی، لاقید، محیل.
رندی: زرنگی، زیرکی، عیاری، لاقیدی.
رنگارنگ: الوان، رنگبرنگ، رنگین، گونهگون، متلون، ملون.
رنگ: ۱. صبغه، فام، گون، لون؛ ۲. حیله، مکر؛ ۳. طرح، نقش، نقشه.
رنگباخته: پریدهرنگ، رنگپریده، رنگورورفته، کمرنک.
رنگپریده: پریدهرنگ، رنگورورفته، رنگباخته، مات.
رنگرز: صباغ.
رنگرزی: صباغت.
رنگین: الوان، پرنقشونگار، رنگارنگ، متلون.
رنگینکمان: آزفنداک، قوسوقزح، کرکم.
رو: ۱. چهره، رخ، رخسار، سیما، صورت، عارض، وجه؛ ۲. پررویی، گستاخی، وقاحت؛ ۳. رویه، سطح، عرشه ≠ پشت، ظهر.
روا: جایز، حق، حلال، سزاوار، شایست، شایسته، مباح، مجاز، مشروع، معقول ≠ ناروا.
رواج: تداول، جریان، رایج، رونق، متداول ≠ کسادی.
روادید: جواز، ویزا.
رواق: ایوان، پیشخانه، درگاه، سایبان، سقف، هشتی.
روال: راه، روش، روند، سیاق، سیرت، سیره، شیوه، طریقه، طور، گونه، متد، مشی، منوال، نحو، نمط، نهج، هنجار.
روان: ۱. رقیق، سیال، مایع؛ ۲. جاری، ساری، متداول؛ ۳. جان، روح، نفس؛ ۴. سلیس، شیوا؛ ۵. راهی، روانه، عازم؛ ۶. لینت، نرمی ≠ جامد.
روانبخش: جانبخش، جانپرور، جانفزا، روحافزا، روحانگیز، روحبخش، روحپرور.
روانه: ۱. اعزام، گسیل؛ ۲. راهی، رونده، عازم.
روانی: ۱. جریان؛ ۲. روحی؛ ۳. سلاست، طلاقت.
روایت: حدیث، حکایت، داستان، نقل.
روایتگر: ۱. راوی، محدث؛ ۲. داستانسرا، قصهگو.
روایی: ۱. حلیت، سزاواری؛ ۲. رواج، رونق.
روبان: بند، نوار.
روبراه: ۱. سالم، مجهز، مرتب؛ ۲. آماده، مهیا؛ ۳. سرحال، کوک.
روبرو: برابر، پیشرو، جلو، حضوراً، رویارو، قبال، متقابل، محاذی، مقابل، مواجه، نزد ≠ عقب.
روبند: برقع، غشا، ماسک، نقاب.
روبنده: برقع، نقاب.
روبوسی: مصافحه.
روبیدن: جاروکردن، رفتن، روفتن.
روح: ۱. جان، روان؛ ۲. امر، وحی؛ ۳. فرشته، ملک؛ ۴. صفا ≠ جسد، جسم، کالبد.
روحالامین: جبرئیل، فرشته، ملک.
روحانی: ۱. آخوند، کاتوزی، مجتهد، ملا؛ ۲. روحی، معنوی، ملکوتی ۱. ≠ غیرروحانی؛ ۲. جسمانی.
روحپرور: جانفزا، روانبخش، روحافزا، روحبخش.
روحی: ۱. روحانی، معنوی؛ ۲. روانی ≠ مادی.
روحیات: خلقیات، رسوم، عادات.
رود: ۱. جدول، جویبار، جوی، رودخانه، نهر؛ ۲. جگربند، جگرپاره، فرزند، کودک؛ ۳. ساز.
رودخانه: رود، شط، نهر.
رودهدراز: پرحرف، پرگو، وراج.
رودهدرازی: پرحرفی، پرگویی، وراجی.
روز: ۱. نهار، یوم؛ ۲. دوره، زمان، گاه، وقت ≠ شب، لیل.
روزافزون: متزاید.
روزانه: روزمره، هرروز، یومیه.
روزگار: ۱. اوقات، ایام، دوره، زمان، زمانه، ساعت، عمر، عهد، وقت؛ ۲. جهان، دنیا، دهر، گیتی.
روزمره: روزانه، هرروزه، یومیه.
روزن: پنجره، درز، دریچه، رخنه، روزنه، سوراخ، شکاف، شکافتگی، منفذ.
روزنامه: ۱. جریده، ژورنال، نشریه؛ ۲. کارنامه.
روزنامهچی: خبرنگار، روزنامهنویس، ژورنالیست.
روزنامهنگار: جریدهنگار، خبرنگار، روزنامهنویس، ژورنالیست.
روزنامهنویس: جریدهنگار، خبرنگار، روزنامهنگار، ژورنالیست.
روزنه: پادگانه، پنجره، دریچه، روزن، سوراخ، شکاف، منفذ.
روزه: ۱. صوم؛ ۲. امساک.
روزی: توشه، رزق، روزینه، قسمت، معیشت، نصیب.
روسپی: جلب، جنده، خودفروش، زانیه، زناکار، غر، فاحشه، قحبه، لکاته، معروفه، معروفه، نامستور، هرجایی.
روسپیگری: جندگی، خودفروشی، فاحشگی، قحبگی.
روستا: آبادی، ده، دهات، دیه، رستاق، قریه، قصبه.
روستایی: ۱. دهاتی، دهنشین، روستانشین؛ ۲. دهقان، رعیت.
روسری: چارق، چارقد، حجاب، مقصوره، مقنعه.
روسیاه: بدکار، رسوا، شرمسار، گناهکار، مقصر، ننگآور، ننگین.
روسیاهی: افتضاح، خجالت، رسوایی، شرمساری، ننگ.
روش: آیین، ادب، اسلوب، باب، راه، رسم، رفتار، روال، روند، رویه، سبک، سنت، سیاق، سیر، سیرت، سیره، شعار، شیوه، طرز، طریق، طریقت، طریقه، طور، عادت، قاعده، قانون، متد، مذهب، مسلک، منوال، نحو، نحوه، نظام، نمط، نوع، وجه، وضع، هنجار.
روشن: ۱. مشعشع، منور، نورانی، نوردار؛ ۲. آشکار، بارز، بدیهی، صریح، عیان، قطعی، مبرهن، محقق، مشخص، مشهود، معلوم، معین، واضح، واضح؛ ۳. کوک؛ ۴. گویا؛ ۵. براق، تابان، جلی، رخشان، متجلی؛ ۶. زلال، شفاف ≠ تاریک، تیره، مبهم، ناگویا، کدر، غیر شفاف.
روشنبین: تیزبین، تیزچشم، روشنضمیر، عاقبتنگر، مالاندیش.
روشنسازی: ۱. تنویر، توضیح؛ ۲. چراغانی.
روشنضمیر: پاکدل، سلیم، سلیمالقلب، صافدل، صافیضمیر، ≠ تیرهروان، تیرهضمیر.
روشنکردن: ۱. افروختن؛ ۲. بازکردن، راهانداختن.
روشنایی: روشنی، فروغ، نور ≠ تاریکی، ظلمت.
روشندل: اعمی، باریکبین، روشنبین، نابینا.
روشنفکر: فکور، متجدد، منورالفکر ≠ متحجر.
روشنی: پرتو، تابش، درخشش، روشنایی، رونق، شعاع، صراحت، ضیا، فروغ، وضوح.
روضه: ۱. باغ، بوستان، گلزار؛ ۲. روضهخوانی، عزاداری؛ ۳. قبر، گور، مزار.
روغن: ۱. پیه، چربی، دهن، زیت؛ ۲. مرهم.
روغندار: چرب، روغنی.
روگردانی: اعراض، تمرد، رویگردانی، سرپیچی.
روند: جریان، روال، روش، رویه، شیوه، طریقه، منوال.
رونده: ذاهب، راهگذر، راهی، رهرو، سالک.
رونق: آبادانی، آبرو، آبوتاب، اعتبار، پیشرفت، تداول، جلا، جلوه، درخشندگی، رواج، روشنی، عمران، نضج، نمود.
رونوشت: سواد، کپی، کپیه، مسوده، نسخه.
رونویسی: استنساخ، کپیهبرداری، نسخهبرداری.
روی: ۱. چهر، چهره، رخسار، رخساره، رخ، رو، سیما، صورت، عارض، عذار، گونه، وجه؛ ۲. بر، سطح، علو.
رویبند: برقع، حجاب، روبند.
رویارو: برابر، روبرو، متقابل، محاذی، مقابل.
رویارویی: تقابل، دیدار، صفآرایی، معارضه، مقابله، ملاقات، مواجهه.
رویداد: اتفاق، امر، پیشامد، رخداد، عارضه، قضیه، ماجرا، واقعه.
رویش: بالش، رشد، روییدن، نشو، نما، نمو.
رویگردانی: اعراض، تمرد، روگردانی، سرپیچی.
رویه: پهنه، سطح، سطحه.
رویه: ۱. رفتار، روش، سیرت؛ ۲. اسلوب، روند، شیوه، نهج؛ ۳. رسم، وضع.
رویی: بالایی، فوقانی ≠ تحتانی.
روییدن: رویش، نشو، نما، نمو.
رها: ۱. آزاد، خلاص، فارغ، مرخص، مستخلص، وارسته؛ ۲. بیبند؛ ۳. پراکنده، پرت، ترک، متروک، واگذار، ول، ولو؛ ۴. یله.
رهاکردن: ۱. ترککردن، ولکردن؛ ۲. آزادکردن، خلاصکردن، رهانیدن، نجاتدادن.
رهاورد: ارمغان، تحفه، رهآورد، سوغات، هدیه.
رهایش: آزادی، خلاصی، رهایی، نجات، ≠ اسیری.
رهایی: آزادی، خلاص، نجات، وارستگی، ≠ اسارت.
رهبر: امام، پیشوا، راهبر، راهنما، زعیم، سرکرده، سلسلهجنبان، قدوه، قیادت، مراد، مقتدا، هادی.
رهبری: امامت، پیشوایی، تمشیت، رهنمایی، زعامت، قیادت، ولایت.
رهرو: ۱. درویش، سالک، عارف؛ ۲. راهرو، راهگذر، پیسپار، رونده.
رهزن: حرامی، دزد، راهزن، سارق، عیار.
رهسپار: راهگذار، رهسپر، رهگذر، سیاح، عازم، مسافر.
رهگذر: ۱. راهگذر، رونده، عابر؛ ۲. گذرگاه، معبر.
رهن: گرو، مراهنه، وثیقه.
رهنما: ۱. بلد، راهنما، هادی، هدایتگر؛ ۲. قافلهسالار.
رهنمایی: ارشاد، دلالت، رهبری، رهنمونی، رهنمون، هدایت.
رهنمود: ارشاد، پند، دلالت، راهنمایی.
رهوار: بفرمان، راهوار، سربهراه، مطیع، منقاد.
رهیدن: ۱. خلاصی، نجات؛ ۲. رستن.
رهین: ۱. درگرو، مدیون، مرهون، مقروض، وامدار؛ ۲. ضامن، کفیل.
رهینه: گروی، مرهون، وثیقه.
ریش: ۱. زخم، قرح؛ ۲. محاسن.
ریا: تزویر، تظاهر، حیله، دورویی، ریو، زرق، سالوس، شایبه، ظاهرنمایی، فریب، نفاق ≠ صدق.
ریاست: آقایی، بزرگی، پیشوایی، حکومت، زعامت، سرپرستی، سروری، مدیریت، مهتری.
ریاضت: ۱. سختی، مرارت؛ ۲. تمرین، مشق، ممارست؛ ۳. سعی، مجاهدت، مجاهده.
ریاضتکش: ۱. مرتاض؛ ۲. زاهد، زهدگرا.
ریاکار: دورو، سالوس، ظاهرساز، ظاهرنما، فریبنده، متظاهر، مرائی، مزور، مکار، منافق.
ریاکارانه: متظاهرانه، مزورانه، منافقانه.
ریاکاری: تزویر، تظاهر، تملق، دورویی، سالوس، ظاهرنمایی، نفاق.
ریب: اشتباه، تردید، حقه، ریو، سالوس، شبهه، شک، ظاهرنمایی، فریب.
ریبت: تردید، دودلی، شک.
ریتم: ایقاع، ضرب، وزن.
ریح: ۱. باد، دم، نسیم، نفخ؛ ۲. بو، رایحه؛ ۳. تیز.
ریخت: ۱. اندام، شکل، صورت، قیافه، هیات، هیکل؛ ۲. ریختن.
ریز: ۱. خرد، کوچک؛ ۲. شکسته.
ریزش: جریان، چکه، زکام، سیلان.
ریزه: تکه، خرده، دانه، ریز، قراضه.
ریزهخوار: سورچران، سوری، طفیلی.
ریسمان: بند، تار، حبل، رسن، رشته، طناب، مقود، نخ.
ریسمانتاب: رسنتاب، ریسمانباف، ریسنده، نختاب.
ریسنده: تابنده، ریسمانتاب، نختاب، نخریس.
ریسه: ۱. رشته، نوار؛ ۲. ضعف، غش.
ریش: ۱. جراحت، خستگی، زخم، والانه؛ ۲. لحیه، محاسن.
ریشسفید: ۱. پیر، سالخورده، کهنسال، مسن، معمر؛ ۲. بزرگ، کبیر، معمم.
ریشخند: استهزا، تمسخر، شوخی، لودگی، مسخره.
ریشخندآمیز: تمسخرآلود، مسخرهآمیز، تمسخرآمیز.
ریشه: ۱. اصل، بن، بنیاد، بیخ، پایه؛ ۲. رگه؛ ۳. جذر، رادیکال.
ریشهکن: انهدام، قلعوقمع، نابود، هدم.
ریگزار: رملستان، ریگستان، سنگلاخ.
ریم: پلیدی، جراحت، چرک، کثافت.
ریمآلود: چرکآلود، چرکین، کثیف.
ریو: حیله، خدعه، دستان، ریب، فسون، مکر، نیرنگ.
ریه: جگر، شش.
زائو: تازهزا، زاج، زاچ.
زاپاس: اضافی، رزرو، یدکی.
زاد: ۱. توشه، خوراک، رهتوشه، زادراه، قوتلایموت؛ ۲. فرزند؛ ۳. عمر.
زادگاه: زادبوم، مسقطالراس، مولد، میهن، وطن.
زادن: ۱. زادوولد، زایش، زاییدن؛ ۲. ایجادکردن، تولید.
زاده: ۱. فرزند، مولود، ولد؛ ۲. متولد.
زار: ۱. پریشانحال، ضعیف، ناتوان، نحیف، نزار؛ ۲. صرع، غش؛ ۳. تضرع، زاری، فغان، ناله؛ ۴. بیچاره، خوار، زبون.
زارع: برزگر، برزیگر، حارث، دهقان، زراعتپیشه، فلاح، کشاورز، کشتکار، کشتگر.
زاری: ۱. افغان، الحاح، بیتابی، تضرع، ضجه، ضرع، فغان، گریه، لابه، ناله، ندبه؛ ۲. بیچارگی، خواری.
زاغ: ۱. زاغج، زاغچه، زغن، غراب، کلاغ؛ ۲. کبود؛ ۳. زاج.
زاغه: آلونک، بیغوله، شکفت، غار، کلبه، کهف، مغاره.
زال: سالخورده، سالدیده، سالمند، سپیدمو، کهنسال، مسن ≠ جوان.
زالو: شلوک، علق.
زامر: زمار، نایزن، نیزن، نینواز.
زانی: بدکار، زناکار، فاسق.
زانیه: روسپی، زناکار، فاسقه، معروفه.
زاویه: ۱. کنج، گوشه؛ ۲. بیعت، خانقاه، دیر، صومعه، عبادتخانه، معبد، تکیه؛ ۳. خلوتخانه، خلوتکده؛ ۴. خانه، مسکن؛ ۵. حجره، غرفه.
زاویهنشین: انزواطلب، خلوتگزین، خلوتنشین، خلوتی، رهبان، گوشهگیر، گوشهنشین، معتزل، معتکف، منزوی.
زاهد: باتقوا، پارسا، پرهیزگار، عابد، متشرع، متعبد، متقی، معتکف، ناسک ≠ بیتقوا.
زاهدانه: پارسایانه، پرهیزگارانه، عابدانه، متشرعانه ≠ ناپارسایانه.
زایا: خلاق، زاینده، مولد ≠ سترون، عقیم.
زاید: ۱. اضافه، اضافی، زایده، زیاده، زیادی؛ ۲. غیرضروری، غیرلازم ≠ ضروری.
زایر: دیدارکننده، زائر، زیارتگر.
زایش: ۱. تناسل، تولیدمثل، زادوولد، زاییدن؛ ۲. تولد، میلاد، ولادت ≠ مرگ.
زایل: تباه، زدوده، سترده، محو، معدوم، نابود، نیست.
زایمان: زایش، وضعحمل.
زاینده: زایا، مولد ≠ نابارور.
زاییدن: تولید، زایش، ولادت ≠ مرگ.
زاییده: ۱. متولد، مولود؛ ۲. حاصل، نتیجه.
زباله: آشغال، خاشاک، خاکروبه.
زبالهدان: آشغالدانی، مزبله.
زبان: ۱. لسان؛ ۲. کلام، لهجه؛ ۳. اصطلاح.
زبانآور: بلیغ، تیززبان، خوشصحبت، خوشکلام، رسا، سخنگزار، سخنور، شاعر، فصیح، ناطق، نطاق.
زبانآوری: بلاغت، سخنوری، فصاحت.
زبانباز: چاپلوس، چاخان، چربزبان، زبانبمزد، متملق.
زبانزد: ۱. مثل؛ ۲. مصطلح؛ ۳. مشهور، معروف.
زبانه: ۱. سعیر، شعله، لهب، لهیب؛ ۲. پره، ناره، میله.
زبانی: شفاهی، فمی ≠ قلمی، کتبی.
زبده: ۱. برگزیده، صفی، گزیده، منتخب؛ ۲. سرآمد، ممتاز؛ ۳. خلاصه، مجمل، مختصر؛ ۴. جوهر، خالص.
زبر: بالا، فوق، کسره ≠ پایین، زیر.
زبر: خشن، درشت، زمخت، ضخیم، ناصاف ≠ لین، نرم.
زبردست: ۱. استاد، حاذق، خبره، کاردان، ماهر، متبحر؛ ۲. زبل، زرنگ؛ ۳. باکفایت، مقتدر.
زبردستی: ۱. تبحر، چابکی، چالاکی، خبرگی، زرنگی، قدرت، مهارت؛ ۲. اقتدار، توانایی.
زبری: خشونت، ناهمواری ≠ لینت.
زبرین: بالایی، فرازین، فوقانی ≠ زیرین، فرودین.
زبل: چموش، زبردست، زرار، زرنگ، زیرک، شیطان ≠ چلمن، دستوپاچلفتی.
زبون: ۱. بیچاره، درمانده، عاجز، ناتوان؛ ۲. حقیر، خفیف، خوار، ذلیل؛ ۳. پست، جلب، سقط، فرومایه، ناکس؛ ۴. مغلوب؛ ۵. ضعیف، ضعیفالنفس، نژند.
زبونگیر: ضعیفچزان، ضعیفکش، عاجزکش ≠ عاجزنواز.
زبونی: ۱. بیچارگی، درماندگی، عجز، ناتوانی؛ ۲. خواری، ذلت؛ ۳. پستی، فرومایگی؛ ۳. ضعف.
زجاج: آبگینه، بلور، شیشه.
زجر: آزار، اذیت، تعب، رنج، سختی، شکنجه، عذاب.
زحل: کیوان.
زحمت: ۱. عذاب، مزاحمت، مشقت؛ ۲. تعب، تقلا، رنج، سختی، کد؛ ۳. آزار، رنجه، محنت؛ ۴. تصدیع، دردسر.
زحمتکش: رنجبر، زجرکش، ستمکش، سختیکش، محنتکش.
زخم: جراحت، جریحه، خراش، خستگی، ریش، ضرب، قرح، ناسور، نیش.
زخمزبان: سرزنش، سرکوفت، طعن، طعنه، ملامت، نکوهش.
زخمدار: افگار، جریح، زخمناک، زخمی، مجروح، مصدوم، مضروب.
زخمه: زخ، شکافه، مضراب.
زخمی: افگار، جریح، جریحهدار، زخمدار، زخمناک، مجروح.
زدایش: ازاله، امحا، پاکسازی، پالودن، زدودن، محو.
زدن: ۱. نواختن؛ ۲. ضرب، ضربه، ضربت؛ ۳. دزدیدن، ربودن، قاپیدن؛ ۴. ضربان؛ ۵. کوفتن؛ ۶. شکارکردن، صیدکردن؛ ۷. اتفاقافتادن، واقعشدن.
زدوبند: بندوبست، تبانی، توطئه، دسیسه، ساختوپاخت.
زدوخورد: برخورد، جدال، جنگ، دعوا، کشمکش، نزاع.
زدودن: ۱. ستردن؛ ۲. پاککردن، محوکردن؛ ۳. جلادادن، صیقلدادن؛ ۴. ازاله، زدایش، محو.
زدوده: زایل، محذوف، محو.
زده: ۱. خورده، ضربتدیده، مصدوم، مضروب؛ ۲. بیرغبت، بیمیل، دلزده، متنفر، منزجر، وازده؛ ۳. بیدخورده؛ ۴. بریده.
زر: ۱. ذهب، طلا، عسجد؛ ۲. پول، دینار؛ ۳. تمول، ثروت؛ ۴. پیر، سالمند، فرتوت، کهنسال؛ ۵. زرد، زردفام ۱. ≠ فضه، نقره؛ ۳. برنا، جوان.
زربفت: زرباف، زربافت، زردوز، زرکش، زری، زریدوز.
زرادخانه: اسلحهخانه، قورخانه.
زرار: تردست، چالاک، زبل، زیرک ≠ چلمن.
زراعت: ۱. حراثت، حرث، زرع، فلاحت، کاشت، کشاورزی، کشت؛ ۲. زراعت، مزرعه.
زراعتپیشه: دهقان، زراع، فلاح، کشاورز، کشتگر.
زراندود: مذهب، مطلا.
زرتشتی: بهدینی، زردشتی، زندیک، گبر، مجوس.
زرخرید: ۱. برده، بنده، عبد؛ ۲. غلام، کنیز.
زرد: ۱. صفرا؛ ۲. پژمرده، پلاسیده، خشک.
زرداب: صفرا، لو.
زردشت: زرتشت.
زردشتی: زردتشتی، زندخوان، گبر، مجوس.
زردفام: اصفر، زردرنگ، زردگون، زرینفام، طلایی.
زردک: گزر، هویج.
زرع: حراثت، حرث، زراعت، کاشت، کشاورزی، کشت.
زرق: ۱. تزویر، حقهبازی، ریا، سالوس، ظاهرنمایی، فریب؛ ۲. تزریق.
زرگر: جواهرساز، جواهری، طلاساز، طلاکار.
زرنگ: ۱. باهوش، داهی، زیرک؛ ۲. جلد، جلید، چابک، چالاک، چست، فرز؛ ۳. درسخوان؛ ۴. رند؛ ۵. زبردست، ماهر؛ ۵. زبل، شیطان ≠ تنبل.
زرنگی: ۱. جلد، چابکی، چالاکی، چستی، فرزی؛ ۲. باهوشی، زیرکی؛ ۳. رندی؛ ۴. بیباکی؛ ۵. زبردستی، مهارت ≠ تنبلی.
زره: جوشن، درع.
زرین: زرگون، زری، زرینفام، طلایی ≠ سیمین.
زشت: ۱. بدریخت، بدشکل، بدمنظر، بدهیکل، بیریخت، کریه، کریهالمنظر؛ ۲. پچل، بد، سوء، مذموم؛ ۳. ذمیمه، رکیک، سخیف، شنیع، فاحش، قبیح، مستهجن، مکروه؛ ۴. ناپسند، نازیبا، نفرتانگیز، نکوهیده، ننگین ≠ قشنگ.
زشتخو: بداخلاق، بدخلق، تندخو، عصبی ≠ خوشخلق.
زشترو: بدگل، بدمنظر، بیریخت، زشت، کریهالمنظر، کریهمنظر، ناخوشدیدار ≠ خوشگل، وجیه.
زشتی: بدی، شناعت، عیب، قباحت، معرت.
زشتیاد: ۱. شتم، غیبت، مذمت؛ ۲. فحش، ناسزا.
زعامت: پیشوایی، رهبری، ریاست، سروری، قیادت.
زعم: ۱. باور، تصور، توهم، حدس، رای، ظن، عقیده، گمان، نظر؛ ۲. پایندانی، پذرفتاری، ضمانت، کفالت؛ ۳. ریاست، زعامت، سروری.
زعیم: پیشرو، پیشوا، رئیس، رهبر، صندید، قاید، مقتدا، مهتر.
زغن: خاد، خرجل، زاغ، غراب، کلاغ.
زفاف: عروسی، وصلت.
زفت: ۱. ستبر، سفت، شدید، قوی، هنگفت؛ ۲. پر، لبالب، مالامال؛ ۳. بسیار، هنگفت؛ ۴. مومیایی.
زفت: ۱. بخیل، لئیم، ممسک؛ ۲. بداخلاق، بدعنق، ترشرو، خشن، ستیزهخو.
زفتی: ۱. خشونت، درشت، زمختی، ستبر، فربه؛ ۲. امساک، بخل، خست، لئامت.
زکام: آنفلوآنزا، چایش، ریزش، سرماخوردگی، نزله.
زکی: ۱. پاک، پاکیزه، پالوده، مطهر؛ ۲. پارسا، مهذب.
زلال: پاک، روشن، شفاف، صاف، صافی، گوارا.
زلت: خطا، گناه، لغزش.
زلزله: پسلرزه، زمینلرزه.
زلف: بشک، جعد، شعر، طره، کاکل، گلاله، گیسو، گیس، مو.
زله: بستوه، بیچاره، خسته، درمانده، مستاصل.
زمام: افسار، دهانه، عنان، لجام، لگام، مهار.
زمامدار: پیشوا، رئیس، سیاستمدار، صندید، مهتر.
زمان: ۱. دوران، روزگار، زمانه؛ ۲. دوره، عصر، عهد، فصل، موسم، نوبت، هنگام؛ ۳. فرصت، مجال، وقت؛ ۴. مدت، موعد.
زمانه: ۱. جهان، دنیا، دهر، گیتی؛ ۲. دوران، روزگار؛ ۳. دوره، زمان، عصر، عهد؛ ۴. آفت.
زمخت: خشن، درشت، زبر، نابهنجار، ناخوار، ناموزون، ناهنجار ≠ لطیف، نرم.
زمختی: درشتی، زفتی، ستبری ≠ لطافت، نرمی.
زمره: ۱. جمع، جمله، عداد، مقوله؛ ۲. جماعت، دسته، طبقه، گروه.
زمزمه: ۱. پچپچ، ترنم، درگوشی، نجوا؛ ۲. سرود، نغمه.
زمستان: شتا.
زمستانی: زمستانه، شتوی.
زمهریر: برد، برودت، سرما، صندید، یخزدگی ≠ حرارت، گرما.
زمین: ۱. ارض، اقلیم، بوم، سرزمین، مرزوبوم؛ ۲. حد، مرز؛ ۳. تراب، ثری، خاک، گل؛ ۴. بر، خشکی؛ ۵. ملک.
زمیندار: فئودال، ملاک، دهقان.
زمینگیر: ۱. خانهنشین، عاجز، علیل؛ ۲. ازپاافتاده، افلیج، فلج.
زمینه: اساس، سابقه، شالوده، طرح، عرصه، متن، نقشه، نمودار.
زمینهسازی: تمهیدمقدمه، مقدمهچینی.
زمینی: ارضی، بری، خاکی، خشکی ≠ آسمانی، بحری، دریایی، سماوی.
زن: ۱. امراء، نسا؛ ۲. بانو، جفت، حرم، زوجه، عیال، متعلقه، منکوحه، همسر؛ ۳. پردگی، مستوره ≠ مرد، همسر.
زنبمزد: جاکش، دیوث، قرمساق، نامرد.
زنا: مجامعت، وطی.
زنازاده: حرامزاده، غیرزاده، نغیل ≠ حلالزاده.
زناشویی: ازدواج، مناکحت، نکاح، وصلت ≠ طلاق.
زناکار: جلب، روسپی، زانی، شهوی، فاجر، فاسق، معروفه.
زنباره: زنباز، زنپرست، زندوست.
زنبیل: تبنگو، سبد، سله.
زنجیر: بند، سلسله، غل.
زنخ: چانه، ذقن، زنخدان.
زنخدان: چانه، ذقن، زنخ.
زندان: اسارتگاه، بازداشتگاه، بند، بندیخانه، توقیفگاه، حبس، دوستاق، دوستاقخانه، سجن، سلول، سیاهچال، محبس، هلفدونی.
زندانی: اسیر، بازداشت، بندی، توقیف، حبس، دربند، شهربند، گرفتار، محبوس.
زندخوان: ۱. بلبل، عندلیب، هزاردستان؛ ۲. زردشتی، گبر، مجوس.
زندقه: الحاد، شرک، ارتداد، کفر.
زندگانی: ۱. حیات، زندگی، زیست، عمر، هستی؛ ۲. تعیش، عیش، گذران.
زندگی: تعیش، حیات، زندگانی، زیست، هستی.
زنده: جاندار، حی، موجود، هست ≠ مرده، میت.
زندهدل: خرم، خوشحال، خوشدل، سرزنده، شاد ≠ دلمرده.
زندیق: بیدین، دهری، کافر، مرتد، مشرک، ملحد ≠ خداباور.
زنگار: اکسید، زنگ.
زنگارفام: زنگارگون، سبزرنگ.
زنگ: ۱. جرس، جلاجل، درای، زنگوله، ناقوس؛ ۲. اکسیده، زنگار.
زنگوله: جلاجل، جلجل، زنگ.
زنگی: حبشی، زنگباری، سیاهپوست.
زننده: ۱. ضارب؛ ۲. برخورنده، تلخ، تند، سخت، موهن، نیشدار؛ ۳. انزجارآور، نامطبوع، نفرتانگیز.
زنهار: ۱. پناه، زینهار؛ ۲. امان، مهلت.
زوال: اضمحلال، افول، انحطاط، انحلال، انقراض، انهدام، بطلان، ستردگی، سقوط، عدم، محو، مرگ، نابودی، نسخ، نقص، نقصان، نیستی، هلاک.
زوالناپذیر: باقی، پایا، پایدار، جاوید، جاویدان، جاوید، سرمد، فناناپذیر، قیوم، لایزال، ماندنی، مستدام، نوشه.
زوبین: رمح، شمشیر، مطرد، نیزه.
زوج: جفت، شوهر، شوی، مرد، مزدوج، همسر، همسر ≠ فرد.
زوجه: بانو، جفت، حرم، زن، همخانه، همسر ≠ زوج.
زود: پگاه، سریع، سریعاً، فیالحال، گاه ≠ دیر.
زودباور: احمق، ساده، سادهلوح، کانا، مغفل ≠ دیرباور.
زودرس: پیشرس ≠ دیررس.
زودرنج: حساس، طبع، منش، نازک، نازک، نازکخلق.
زودرنجی: حساسیت، نازکخلقی، نازکطبعی، نازکنارنجی، نازنازی.
زودگذر: فانی، مستعجل، موقت، موقتی ≠ دیرپا.
زور: ۱. اجبار، تعدی، جبر، عنف، فشار، قسر؛ ۲. توان، قدرت، طاقت، قوت، قوه، نیرو.
زورخانه: باشگاه، ورزشگاه.
زورستان: غاصب، متعدی.
زورستانی: تعدی، دستدرازی، غصب.
زورق: بلم، قایق، کلک.
زورکی: اجباری، اکراه، بهجبر، جبراً، متنکراً ≠ اختیاری.
زورگو: جابر، ستمگر، قلدر، مستبد.
زورمند: ۱. پرزور، تنومند، توانا، زورآور، قوی، نیرومند، یل؛ ۲. متنفذ، مقتدر ≠ ضعیف.
زوری: اجباری، عنفاً، قسری، متنکراً ≠ اختیاری، دلبخواهی.
زوزه: جیغ، ضجه، فریاد، مویه، ناله.
زه: آفرین، احسنت، زهاب، مرحبا، نداوت، وتر.
زهاب: چشمه، چشمهسان.
زهد: پارسایی، پرهیزگاری، تعبد، تقدس، تقوا، تورع، ورع ≠ فسق، ناپارسایی.
زهدان: بچهدان، بون، پوگان، تخمدان، رحم.
زهدگرا: تقواگرا، زاهد، متقی، مرتاض.
زهر: ۱. حمه، رز، سم، شرنگ، شوکران، هلاهل؛ ۲. شکوفه، گل، ورد.
زهرآگین: زهرآلود، زهردار، سمآلود، سمی.
زهرآلود: زهرآگین، زهردار، سمآلود، سمی، مسموم.
زهراب: ادرار، پیشاب، شاش.
زهردار: زهرآگین، زهرآلود، سمآلود، سمی، مسموم.
زهره: ۱. جرات، شهامت؛ ۲. زهرهدان، مراره.
زهره: ناهید.
زهری: زهرآگین، زهرآلود، سمدار، سمی، مسموم.
زهوار: حاشیه، کناره، لبه.
زهی: آفرین، احسنت، اینت.
زی: ۱. پیش، سوی، نزد؛ ۲. پوشش، کسوت، لباس، هیئت؛ ۳. شعار.
زیاد: بابرکت، بس، بسیار، بیشمار، بینهایت، جزیل، خیلی، عدیده، فراوان، کثیر، معتنابه، مفرط، وافر، هنگفت.
زیادت: افزونی، بیشی، فراوانی ≠ قلت، کمی.
زیادهروی: ۱. افراط، تبذیر، تفریط؛ ۲. اغراق، مبالغه.
زیادهطلب: افزونخواه، افزونطلب، جاهطلب، زیادتخواه ≠ قانع.
زیادی: اضافی، زاید، فرط، فزونی، کثرت، مازاد، مزید، وفور ≠ کمی.
زیارت: پابوسی، تشرف، تطوف، حرم، دیدار، طواف.
زیارتگاه: حرم، مرقد، مزار.
زیارتگر: زائر، زایر.
زیان: آسیب، اضرار، تغابن، خسارت، خسران، صدمه، ضرر، غبن، فسوس، گزند، لطمه، مضرت ≠ بهره، سود، منفعت، نفع.
زیانآور: زیانبار، زیانبخش، زیانمند، ضرردار، مضر، ناسودمند ≠ سودمند.
زیانبخش: زیانبار، زیانبخش، مضر، ناسودمند، نامفید ≠ مفید.
زیاندیده: خاسر، متضرر، مغبون ≠ منتفع.
زیانبار: زیانآور، زیانبخش، مضر ≠ سودبخش.
زیانکار: متضرر، مغبون.
زیب: آذین، آرایش، تزیین، حلیه، زینت، زیور.
زیبا: ۱. پریچهر، پریرو، جمیل، خوبرو، خوبصورت، خوشاندام، خوشگل، خوشمنظر، رعنا، زیبارو، شیک، صبیح، ظریف، قشنگ، لطیف، لعبت، مطبوع، مقبول، ملیح، نازنین، نیکمنظر، نیکورو، وجیه، وسیم؛ ۲. باطراوت، تماشایی، خوش، شکیل ≠ زشت.
زیبارو: جمیل، خوشگل، زیبا، قشنگ، نیکمنظر، وجیه ≠ زشترو.
زیبایی: جمال، حسن، خوبرویی، صباحت، نیکمنظری، وجاهت ≠ زشتی.
زیبق: جیوه، سیماب.
زیبنده: ۱. برازنده، درخور، سزاوار، شایسته، شایسته، لایق، مستوجب، مناسب؛ ۲. آراسته، چشمنواز، خوشنما.
زیت: چربی، دهن، روغن.
زیر: پایین، تحت، ته، ذیل ≠ بالا، زبر، فوق.
زیرا: برایاینکه، چون.
زیرانداز: تشک، زیرافکن، مفرش، نهالی ≠ روانداز.
زیرجامه: پیژاما، پیژامه، زیرپوش، شلوار.
زیرجلکی: درخفا، زیرپرده، زیرجلی، نهانی ≠ آشکارا.
زیرجلی: درخفا، زیرپرده، محرمانه، مخفیانه ≠ آشکار.
زیردست: ۱. دونپایه، فرودست، مادون، مرئوس؛ ۲. مطیع، مقهور؛ ۳. نوچه ≠ بالادست.
زیرزمینی: دخمه، سردابه، سرداب، نقب.
زیرشلواری: ازار، پیژامه، پیژاما، تنبان.
زیرکانه: استادانه، ماهرانه، محیلانه، هوشمندانه، هوشیارانه.
زیرک: ۱. باذکاوت، باهوش، بیدار، تیزخاطر، تیزرای، تیزهوش، خردمند، دانا، داهیه، داهی، ذکی، زرار، زرنگ، عاقل، فرزانه، فطن، مراقب، مواظب، نبیل، نبیه، وقاد، هوشمند، هوشیار؛ ۲. زبل، محیل، ناقلا ≠ پخمه.
زیرکی: بصارت، بصیرت، چارهگری، دها، شطارت، فراست، فطنت، کیاست، هشیاری، هشیاری، هوش، هوشمندی، هوشیاری ≠ پخمگی.
زیرین: پایینی، تحتانی، فرودین ≠ بالایی، زبرین.
زیست: تعیش، حیات، زندگانی، زندگی، زیستن ≠ ممات.
زیلو: جاجیم، فرش، گبه، گلیم.
زین: بند، سرج، فتراک.
زینت: آذین، آرایش، پیرایه، تزیین، حلیه، زیب، زیب، زیور.
زینهار: امان، زنهار.
زینهاری: ، پناهجو، پناهخواه، متوسل، ملتجی.
زیور: آذین، آرایش، پیرایش، پیرایه، تزیین، زیب، زینت.
ژاژ: بیهوده، ترهات، چرند، مزخرف، مهمل، یاوه.
ژاژخا: بیهودهگو، هرزهدرا، هرزهلاف، یاوهدرا، یاوهسرا.
ژاژخایی: بیهودهگویی، هرزهدرایی، یاوهدرایی، یاوهسرایی.
ژاله: ۱. بشک، جلید، شبنم، طل؛ ۲. جاله.
ژاندارم: امنیه.
ژتون: بن، کوپن.
ژرف: عمقدار، عمیق، گود، نغول.
ژرفا: ۱. ژرفنا، عمق، قعر، گودی؛ ۲. غور، کنه.
ژرفبین: دوراندیش، ژرفنگر، عاقبتاندیش، غوررس.
ژرفنگر: دقیق، ژرفبین، عاقبتاندیش.
ژرفنا: ۱. ته، عمق، قعر؛ ۲. غور.
ژست: ادا، اطوار، حرکات، قیافه.
ژله: لرزانک.
ژنشناسی: ژنتیک.
ژنتیک: ژنشناسی.
ژند: ۱. پاره، خرقه، کهنه؛ ۲. آتشزنه، چخماق.
ژنده: پاره، پارهپوره، پوسیده، خرقه، خلق، غاز، فرسوده، کهنه، مندرس.
ژندهپوش: پارهپوش، خرقهپوش، کهنهپوش.
ژنراتور: دینام، دینامو، مولد.
ژنرال: امیر، سپهبد، سرتیپ، سردار، سرلشکر، میر.
ژورنال: روزنامه، مجله، مجلهمد.
ژورنالیست: جریدهنگار، خبرنگار، روزنامهچی، روزنامهنگار.
ژولیدگی: آشفتگی، پریشی، شوریدگی.
ژولیده: آشفته، پریشان، درهم، کالیده ≠ بسامان، مرتب.
ژیان: ۱. خشمگین، دمان، غضبناک؛ ۲. درنده، سبع.
ژیگولو: فکلی، قرتی ≠ ژیگولت.